همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

سوار تاکسی شدم دیدم هوا گرمه گفتم داداش این کولرت سالمه ؟

سوار تاکسی شدم دیدم هوا گرمه گفتم داداش این کولرت سالمه ؟ گفت سالمه اما میخام زجر اون کارگری که در عسلویه  داره کار میکنه رو درک کنم!

گفتم کلمنت آب داره؟ گفت آب داره اما میخام اون بچه هایی که در آبادان آب ندارند رو درک کنم

گفتم حداقل یه موسیقی چیزی بگذار گرما و تشنگی حالمون نشه تا مقصد. گفت موسیقی دارم اما چند روزه خودمو تحریم کردم تا مردم مشهد رو درک کنم

گفتم دستگیره شیشه را بده حداقل شیشه را پائین بکشیم خفه شدیم! گفت یعنی شما نمی خواهی همراهی کنی و درک کنی بی برقی اون هموطنانمان را در هوای شرجی ایرانشهر و زابلن؟

منم دیگه ساکت شدم و چیزی نگفتم

وقتی خواستم پیاده شم کرایه ندادمو درو بستم رفتم!

گفت آقا کرایه چی شد ؟

گفتم نمیخای وضعیت اون پدری که شش ماهه کارخونه‌اش خوابیده و حقوقش را نگرفته و جیبش خالیه رو درک کنی؟ 

هیچی دیگه ترمز دستی رو کشید با قفل فرمون افتاد دنبالم

GizmizTel

روزی معلم کلاس پنجم به دانش آموزانش گفت:

http://uupload.ir/files/ik52_%D8%B1%D9%88%D8%B2%DB%8C.jpg

روزی معلم کلاس پنجم به دانش آموزانش گفت: من همه شما را دوست دارم ولی او در واقع این احساس را نسبت به یکی از دانش آموزان که تیدی نام داشت، نداشت.

 لباس های این دانش آموز همواره کثیف بودند، وضعیت درسی او ضعیف بود و گوشه گیر بود.

 این قضاوت او بر اساس عملکرد تیدی در طول سال تحصیلی بود.با بقیه بچه ها بازی نمی کرد و لباسهایش چرکین بودند. تیدی بقدری افسرده و درس نخوان بود که معلمش از تصحیح اوراق امتحانی اش و گذاشتن علامت در برگه اش با خودکار قرمز و یادداشت عبارت نیاز به تلاش بیش تر دارد احساس لذت می کرد.

 روزی مدیر آموزشگاه از این معلم درخواست کرد که پرونده تیدی را بررسی کند. معلم کلاس اول درباره اونوشته بود تیدی کودک باهوشی است که تکالیفش را با دقت و بطور منظمی انجام میدهد.

 معلم کلاس دوم نوشته بود تیدی دانش آموز دوست داشتنی در بین همکلاسی های خودش است ولی به علت بیماری سرطان مادرش خیلی ناراحت است.

 اما معلم کلاس سوم نوشته بود مرگ مادر تیدی تاثیر زیادی بر او داشت. او تمام سعی خود را کرد ولی پدرش توجهی به او نکرد و اگر در این راستا کاری انجام ندهیم به زودی شرایط زندگی در منزل، بر او تاثیر منفی میگذارد.

 در حالی که معلم کلاس چهارم نوشته بود تیدی دانش آموزی گوشه گیرست که علاقه به درس خواندن ندارد و در کلاس دوستی ندارد و موقع تدریس می خوابد.

اینجا بود که معلمش، خانم تامسون به مشکل دانش آموز پی برد و شرمنده شد. این احساس شرمندگی موقعی بیش تر شد که دانش آموزان برای جشن تولد معلمشان هرکدام هدیه ای با ارزش در بسته بندی بسیار زیبا تقدیم معلمشان کردند و هدیه تیدی در یک پلاستیک مچاله شده بود.

 خانم تامسون با ناراحتی هدیه تیدی را باز کرد. در این موقع صدای خنده تمسخر آمیز شاگردان کلاس را فرا گرفت. هدیه او گردنبندی بود که جای خالی چند نگین افتاده آن به چشم می خورد و شیشه عطری که سه ربع آن خالی بود. اما هنگامی که خانم تامسون آن گردنبند را به گردن آویخت و مقداری از آن عطر را به لباس خود زد و با گرمی و محبت از تیدی تشکر کرد. صدای خنده دانش آموزان قطع شد.

 در آن روز تیدی بعد از مدرسه به خانه نرفت و منتظر معلمش ماند و با دیدنش به او گفت: امروز شما بوی مادرم را میدهی. در این هنگام اشک خانم تامسون از دیدگانش جاری شد زیرا تیدی شیشه عطری را به او هدیه داده بود که مادرش استفاده می کرد و بوی مادرش را در معلمش استشمام می کرد.

 از آن روز به بعد خانم تامسون توجه خاص و ویژه ای به تیدی میکرد و کم کم استعداد و نبوغ آن پسرک یتیم دوباره شکوفا شد و در پایان سال تحصیلی شاگرد ممتاز کلاسش شد.

 پس از آن تامسون دست نوشته ای را مقابل درب منزلش پیدا کرد که در آن نوشته شده بود شما بهترین معلمی هستی که من تا الان داشته ام.

 خانم معلم در جواب او نوشت که تو خوب بودن را به من آموختی.

 بعد از چند سال خانم تامسون از دریافت دعوت نامه ای که از او برای حضور در جشن فارغ التحصیلی دانشجویان رشته پزشکی دعوت کرده بودند و در پایان آن با عنوان پسرت تیدی امضاء شده بود، شگفت زده شد!

 او در آن جشن در حالیکه آن گردنبند را به گردن داشت حاضر شد

آیا میدانید تیدی که بود؟!

تیدی استوارد یکی از مشهورترین پزشکان جهان و مالک مرکز استوارد برای درمان کودکان مبتلا به سرطان است

 

حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره) :

حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره) :

ای انسان ! زمان مرگت پریشان نباش و به جسم با ارزش خود اهتمامی نداشته باش ! چرا که مسلمین کارهای لازم را میکنند :

لباسهایت را از تنت درمیاورند ، غسلت میدهند ، کفنت میکنند ، از خانه ات بیرونت میکنند و تو را به خانه ی جدیدت (قبر) میبرند ؛ خیلیها برای تشییع جنازه ات کارهایشان را تعطیل کرده و حاضر میشوند ؛ از وسایل شخصی ات خلاصی انجام میگیرد.

کلیدهایت ، کتابهایت ، کیف و کفشهایت ، لباسهایت ، ... و اگر خانواده ات توفیق یابند شاید آنها را صدقه کنند.

مطمئن باش مردم و دنیا بر تو حسرتی نمیخورند. تجارت و اقتصاد ، استمرار می یابد. شغل و وظیفه ی تو به دیگری واگذار میگردد. اموال و دارایی هایت تقسیم میشود و ورثه آنها را تصاحب میکنند. در حالی که تو از " ریز ریز " حساب گرفته میشوی !

اولین چیزی که از تو ساقط میشود اسمت است لذا وقتی میمیری میگویند : " جناره ". تو را به نامت صدا نمیزنند ! وقتی میخواهند بر تو نماز بخوانند میگویند : " جنازه کجاست؟ ". تو را به نامت صدا نمیزنند ! و زمانی که میخواهند تو ‌را دفن کنند میگویند : " میت را نزدیک کنید ". تو را به اسم صدا نمیزنند.

پس مواظب باش ؛ چهره ، اموال ، نسب و قبیله و پست و مقامت تو را نفریبد. چقدر این دنیا بی ارزش است و آنچه در پیش رو داریم چقدر عظیم میباشد. بعد از وفاتت ، سه نوع اندوه بر تو خواهد بود :

1- کسانی که شناخت سطحی از تو دارند میگویند : بیچاره !

2- دوستانت چند ساعت و یا نهایتا چند روز برایت اندوهگین میشوند و سپس به شوخی و خنده های خود میپردازند

 3- عمیقترین اندوه و غم داخل خانه خواهد بود. خانواده ات یک هفته ، دو هفته ، یک ماه ، دو ماه و یا نهایتا یک سال غمگین میشوند و سپس تو را در بایگانی خاطرات قرار میدهند !

و اینچنین داستان تو در بین مردم تمام میشود و داستان حقیقی تو شروع میشود : " آخرت ".

جمال ، مال ، سلامتی ، فرزندان ، ... از تو زائل شد. از خانه و کاشانه ات جدا شدی ! و از همسرت نیز ... زندگی واقعی شروع شد.

و سؤال اینست : " برای قبر و آخرتت چه آماده نموده ای؟ ". این حقیقتی است که جای تامل دارد.

حریص باش بر : " فرائض ، نوافل ، صدقه ی پنهانی ، عمل صالح ، نماز تهجد ... ". شاید نجات یابی !

اگر به وسیله ی این متن برای یادآوری مردم همکاری نمودی ، إن شاء الله اثر این یادآوری را روز قیامت ، در میزان حسنات خود خواهی یافت.

" و ذکّر فإن الذکرى تنفعُ المؤمنین : و ( پیوسته ) پند ( و تذکر ) بده زیرا که بی گمان پند ( و تذکر ) مؤمنان را سود میبخشد ".

چرا میت اگر به عقب برگشت داده شود " صدقه " را اختیار میکند؟ چنانچه خدا میفرماید :

" رب لولا أخرتنی إلى أجل قریب ! فأصدق : پروردگارا ، اى کاش ( مرگ ) مرا مدت کمى به تاخیر مى انداختى ، تا ( در راه تو ) صدقه بدهم ".

علما فرمودند : " صدقه را ذکر ننمود مگر به خاطر اثرات عظیم صدقه که بعد از موتش مشاهده مینماید ! ".

پس زیاد صدقه دهید چرا که مؤمن در روز محشر ، زیر سایه ی صدقه ی خود خواهد بود.

توجه:

یکی از بهترین صدقات جاریه که میتوانی همین حالا ، آری ، همین حالا انجام دهی اینست که این سخنان را با نیت خالص و جهت رضای الله ، پخش کنی چرا که هر کس بر آن عمل نموده و به نسلهای بعد تعلیم دهد إن شاءالله ، اجرش به تو خواهد رسید.

 https://www.instagram.com/p/BV9bKo5n1SS/

مدیرکل محترم محیط زیست،ومدیریت محترم آب منطقه استان گیلان

http://uupload.ir/files/kcgv_%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DA%AF%D9%84.jpg

مدیرکل محترم محیط زیست،ومدیریت محترم آب منطقه  استان گیلان

سلام علیکم

همانطوری که مستحضرید مرغداری درشهر لولمان رشت مدت ها ست احداث گردیده ،وباتوجه به گرمای اخیر استان گیلان موجب ناراحتی ونگرانی مردم فهیم ،ولایتمدار شهرلولمان گردیده.باتوجه به مصوبه ۲۲اردیبهشت سال ۱۳۹۲اصل ۵۰قانون اساسی درخصوص محیط زیست گردیده و

 موضوع اصل 50 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به آن تاکید می‌کند؛

در این اصل آمده است که «در جمهوری‏ اسلامی، حفاظت‏ محیط زیست‏ که‏ نسل‏ امروز و نسل‌های‏ بعد باید در آن‏ حیات‏ اجتماعی‏ رو به‏ رشدی‏ داشته‏ باشند، وظیفه‏ عمومی‏ تلقی‏ می‏شود. از این‏ رو فعالیت‌های‏ اقتصادی‏ و غیر آن‏ که‏ با آلودگی‏ محیط زیست‏ یا تخریب‏ غیر قابل‏ جبران‏ آن‏ ملازمه‏ پیدا کند، ممنوع‏ است.»

 و قانون برای حمایت از محیط زیست شروع به وضع بایدها و نبایدهایی می‌کند و نهادهایی را برای نظارت بر اجرای این تکالیف و حقوق پیش‌بینی می‌کند و از سوی دیگر با پیش‌بینی مکانیزم‌های بازدارنده‌ای که غالبا از جنس مجازات هستند، سعی می‌کند اجرای کامل آن را تضمین کند. بدین ترتیب بسیاری از گزاره‌های اخلاقی که شکل باید و نباید می‌گیرند لباس قانون به تن می‌کنند و نقش جدی‌تری برای حفاظت از زیست بوم آدمی بازی می‌کنند.

تصویب قوانین و مقررات همیشه راهکار حل مشکل نیست؛ اما برای مقابله با تهدیدات موجود برای محیط زیست وجود قوانین و مقررات کارآمد می‌تواند بسیار مفید و موثر باشد. قوانین، آیین‌نامه‌ها و مصوبات فراوانی به تصویب مقنن رسیده است تا محیط زیست را از تخریب محافظت کند و اغلب این قوانین اقدام به جرم‌انگاری فعالیت‌های مخرب محیط زیست کرده‌اند که در نتیجه مفهومی به نام جرایم زیست محیطی به وجود آمده است.

در تعریف چنین جرایمی آورده‌اند که جرایمی هستند که باعث ورود آسیب و صدمه شدید به محیط زیست و به خطر افتادن جدی و سلامت بشر می‌شوند.

برخورد سریع و قاطع با جرایم زیست محیطی می‌تواند تاثیر بازدارنده‌ای در کاهش تخلفات علیه محیط زیست داشته باشد.

بر همین اساس تخریب جنگل‌ها و مراتع از جمله مواردی است که باعث بر هم خوردن تعادل در محیط زیست و بنابراین عملی مجرمانه محسوب می‌شود. 

از آنجایی که افراد شاغل درمرغداری  مواد اسیدی ناشی از شستشو ی خونابه ، فاضلاب سمی ،سوزاندن استخوان های مرغ را  وارد رودخانه میکنند. باعث آلودگی زیست محیطی میگردد.لذا خواهشمنداست جهت اهمیت موضوع توجه واقدام لازم رامبذول فرمائید .

والسلام

نقدی : دبیر حزب دفاع ازایثارگران وقانون اساسی استان گیلان

حج ما فقرا

حج ما فقرا

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

مرغم که در حرم چمنی دارم از قدیم

پروانه‌ام که سوختنی دارم از قدیم

دل تا مقیم گوشه‌ی باب‌الجواد شد

از یاد بُرد که قَرَنی دارم از قدیم

از کُنیه‌ی ابالحسنت خوانده‌ام رضا

من رزق و روزیِ حسنی دارم از قدیم

دلخوش مرا به آبیِ فیروزه‌ای مکن

من میل سرخیِ یمنی دارم از قدیم

مادر مرا به دست رئوفت سپرده است

صد شکر، بیمه‌ی بدنی دارم از قدیم

در آسمان پرچم و گلدسته‌های تو

حال و هوای پرزدنی دارم از قدیم

از راه دور آمده‌ام پایبوسی‌ات

با تو هوای هم‌سخنی دارم از قدیم

من نذر کرده‌ام که بمیرم برای تو

در دست خویشتن کفنی دارم از قدیم

کرب و بلا... مدینه... نجف... جای خود، ولی

در مشهدالرّضا وطنی دارم از قدیم

یابن‌شبیب خویش مرا هم حساب کن

من التهاب سینه‌زنی دارم از قدیم

شال عزای مادرتان را خریده‌ام

بر تن سیاه پیرهنی دارم از قدیم

شاعر:

محمدجوادپرچمی