همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

عیدسعیدفطر

عیدسعیدفطرعید اولیای خدا وجشن طاعت و رهایی اززنجیرنفس بر ره یافتگان ضیافت الهی مبارک باد

سمیرا کوچصفهان

فطرپاداش کسانی است که باصفای دل زیربارش باران رحمت رمضان ماندند

افشین بصیری لولمان

 

همیشه لحظه خداحافظی صاحبخانه کنار در می ایستد وبه مهمانانش لبخند   می زند لبخندخدا بدرقه زندگیتان باد

تقوایی از شیراز

 

رمضان می سوزاندوعید می نوشاندآن یکی زهرگناه این یگی عطرلقاء گوارا بادآن سوزش واین نوشش

اجلالی ازمشهد

حکایت (سیرت سلمان)

حکایت

سیرت سلمان

سلمان فارسی برلشکری امیربوددرمیان رعایا چنان حقیرمی نمودکه وقتی خادمی به او رسیدگفت:این توبره کاه رابردار وبه لشکرگاه سلمان ببرچون به لشکرگاه رسید گفتند امیراست آن خادم بترسید وبه قدمهای وی افتادسلمان گفت به سه وجه این کار رابرای خودکردم نه ازبهرتو هیچ اندیشه مدار اول آنکه تکبرازمن دفع شو دوم آنکه دل تو خوش شود سوم آنکه ازعهده حفظ رعیت بیرون آمده باشد

برگرفته ازکتاب روضه خلد