نالههای عجیب و غریب عبدالحمید در نماز جمعه دیروز و دادن نسبت های ناروا به نظام که منجر به تحریک اغتشاشگران در تخریب اموال عمومی مردم در زاهدان شد!
ساده لوحیِ مولوی عبدالحمید به حدی است که هیچ درکی از تجزیه طلبیِ گروه های مسلح و تروریست هایی که اگر بتوانند همانند داعش کشور را به خاک و خون می کشند ندارد ،و هیچ مرزی بینِ اغتشاش و اعتراض قائل نیست ،
moje_roshangari
اوقات شرعی مشهد، فردا 1 آبان 1401
اذان صبح 04:21
طلوع آفتاب 05:46
اذان ظهر 11:16
غروب آفتاب 16:46
اذان مغرب 17:04
نیمه شب شرعی 22:34
#آیا_می_دانستید
در گذشته هایی نه چندان دور ، اغلب معلمان در مکتبخانه ها عموماً از اقشار فرودست جامعه بودند و زندگی بسیار ساده ای داشتند و گاهی به سختی گذران می کردند. بااین حال در اغلب موارد از شاگردان شهریه نمی گرفتند و اگر می گرفتند در حدود پنج تا ده قران برای مکتبخانه های عمومی و ده قران برای مکتبخانه های اعیانی بود.
معلم از شاگردانش شهریه نمی گرفت و مزدش در مقابل زحمتی که می کشید و آموزش و تعلیمی که می داد عبارت بود از هدیه ای در آخر سال، یا آخر ختم قرائت قرآن یا روزی که که شاگرد می بایست مکتب را ترک نماید به او می دادند. این هدیه عبارت بود از چند کله قند روسی، چند قوطی چای هندی (سیلان)،یک شاخه نبات، چند شیشه گلاب قمصر، یک جعبه شیرینی، یک قواره پارچه و مقداری پول نقد. درآمد معلمان سرخانه یا مکتبدارهای خصوصی به مراتب بیشتر از مکتبدارهای عمومی بود. البته لازم به ذکر است که گروهی از معلمان نیز نه به دلیل تنگدستی، بلکه به خاطر ارزشهای والای روحانی و معنوی و عشق به کار خویش بدون اینکه در فکر زراندوزی باشند، زندگی ساده ای را را انتخاب می نمودند.
منبع: اقبال قاسمی پویا ، مدارس جدید در دوره قاجاریه
پدر مهسا امینی: سوءاستفادهکنندگان دلسوز ما نیستند/ قول رسیدگی آیتالله رئیسی قوت قلب ما شد
«امجد امینی» پدر مهسا امینی:
تا آنجاییکه میدانم دخترم مقابل مترو شهید حقانی دستگیر شده و از آنجا او را بردند، بهطوریکه به محض پیاده شدن از مترو او را گرفتند و سوارش کردند.
آن زمان مهسا و پسرم از مأموران خواهش کرده و گفته بودند ما بچه شهرستانیم و آدرس بلد نیستیم و پسرم اصرار میکند که خواهرم را نبرید اما جوابی نگرفته بودند.
هفته قبل شمال بودیم و از آنجا به تهران رفتیم که اینگونه از ما پذیرایی شد. مانتو دخترم مشکلی نداشت و حجابش پوشیده بود.
پسرم زمانیکه با من تماس گرفت در هشتگرد بودم و بلافاصله خودم را به بیمارستان رساندم. پزشکش رو پیدا کردم و به گفته پزشک و پرستاران، مهسا دچار مرگ مغزی و ایست قلبی شده بود.
به ما گفتند یکسری از اعضای بدنش هنوز زنده است. ما امیدوار بودیم، برگردد ولی هیچنتیجهای نگرفتیم؛ حتی به من گفتند باید برای حفظ کلیهها، مهسا دیالیز شود گفتم هر عمل و کاری برای حفظ جان دخترم میتوانید، انجام دهید و امضا هم کردم.
طرح برخی ادعاها مبنی بر اینکه من اجازه عمل مهسا را ندادهام، دروغ بوده و صحت ندارد چراکه همه برگهها را امضا کردم. اما فایده نکرد و دخترم رفت.
انتظار خود و خانوادهام فقط این است که عاملان و اشخاصی که باعث فوت دخترم مهسا شدند، در ملأعام بازجویی شوند که چرا این کار را کردند و به سزای عمل خود برسند تا خون دخترم پایمال نشود.
مسئولان کشوری قول پیگیری و بررسی علت فوت دخترم را به ما دادهاند تا جاییکه آیتالله رئیسی در تماس تلفنی که با خودم داشت، گفتند که موضوع بهجد بررسی میشود و این قوت قلب و امیدی برایمان شده است.
کسانی که از موضوع مرگ مهسا دنبال سوءاستفاده هستند، هیچ ارتباطی با ما ندارند و ما نیز کاری به آنان نداریم، آنها دلسوز ما نیستند، آن چیزی که واقعیت داشته خودم در مصاحبهها اعلام کردهام، فقط درخواستمان بررسی علت مرگ دخترم و برخورد با بانیان این حادثه بوده و این تنها آرزویمان است./تسنیم
این خانم را نمی شناسید*
این خانم توسط مردی مورد فحش و ناسزا قرار میگیره.
میرن دادگاه.
وسط دادگاه مرد عصبانی میشه و جلوی قاضی 18 ضربه چاقو به این خانم میزنه در حالیکه اون خانم باردار بوده.
همسر این خانم میاد کمک زنش کنه که با گلوله های پلیس زخمی میشه.
زن و فرزندش فوت میکنن و همسرش راهی بیمارستان میشه
این خانم مروه شروینی بانوی مسلمان هست که در آلمان زندگی میکرد.
آن زمان هیچ صدایی از فعالان حقوق بشر، سلبریتی ها، رسانه های مطرح دنیا در نیامد.
حالا باور کنیم لاشخور ها، دلسوز زن ایرانی هستند...