مکالمات حکیم عمر خیام با نامزدش
نامزدش:
کجایی عزیزم؟
خیام :
ماییم و می و مطرب و این کُنجِ خراب
جان و دل و جام و جامه در رهن شراب
نامزدش :
شراب !؟ مگه تو نگفتی من نماز میخونم؟
خیام :
می خوردن و شاد بودن آیین من است
فارغ بودن ز کفر و دین، آمین من است
نامزدش :
با کیا هستی حالا خبرِ مرگت؟
خیام :
فصل گل و طرف جویبار و لب کِشت
با یک دو سه دلبری حوری سرشت
نامزدش :
آدرس بده ببینم!
بیام جف پا برم تو حلق این حوری موری ها
خیام :
راه پنهانی میخانه نداند همه کس
جز من و زاهد و شیخ و دو سه رُسوای دگر
نامزدش : آنقدر بخور با
دوستات تا بترکی، سَقَط شی ایشالله !
خیام :
گر می نخوری طعنه مزن مستان را
بنیاد مکن تو حیله و دستان را
نامزدش: اصن برووووو بمیرررررر
خیام :
چون مُرده شوم خاکِ مرا گم سازید
احوال مرا عبرتِ مردم سازید
zendegi.salam
خاطرات طلبگی (۳۲)؛
از «سلام آیت الله» یک دختر بچه تا مشتری لس آنجلسی
محلّ سکونتمان امامزاده قاسم و محلّ فعّالیت تبلیغی مان امامزاده صالح علیهماالسلام بود که صدالبتّه باید قربان فضای با صفا و نورانی حرمهای باصفای همه اهل بیت و فرزندانشان علیهم السلام رفت؛ امّا بین الحرمینی که بسیاری از شبها مجبور بودم آن را پیاده گز کنم خیابان «دربند» و «فناخسرو» بود که نمیدانم چند بار در سال یک روحانی پیاده آن را طی میکند.
ناگفته پیداست که برای خیلی از اهالی این منطقه که اصحاب عمامه و عبا را بیشتر از پشت شیشههای دودی دیدهاند که برایشان فقط مصداق «خندید و رفت ...» بودهاند، یک روحانی تنها و پیاده سیبل مناسبی بود برای نشانه گیری ذوق و ادب و خرج کردن قطعههای هنری و بداههگوییهای هنرمندانهاشان!
البتّه برای اینکه ناشکری نباشد و خدای مهربان قهرش نگیرد باید این را هم بگویم که به برکت لباس پیامبری که برتن داشتیم احترام و ادب و محبّت هم کم شامل حالمان نمیشد؛ امّا این برایم مشهود بود که گرچه از نظر کمّی، محبّتها بسیار بیشتر و مفصّلتر از طعنهها و زخمزبانها بود امّا از نظر صداقت واقعاَ نظرات گروه دوّم بسی صادقانهتر حواله میشد تا گروه اوّل.
دخترکی پنج-شش ساله در حالی که سوار بر دوچرخه اش به سمتم می آمد دستش را مثل رئیس جمهورهایی که در جمع مردم اظهار ارادت می کنند بالا آورد و بلند گفت: «سلام آیت الله!» و بعد هم دستش را دراز کرد به سمت نانی که در دست داشتم. واقعاً خندیدم ...
- «حاج آقا می خواستم زیر بگیرمت ولی دیدم ماشینم کثیف میشه!»
- پنج-پنج به نفع داورِ حکیم!
- نه همین لباس جین است ...
- سیتی زن لس آنجلسی!
- از سراب تا سرِ آب
- کمبریج یا کامبوج؟
- خدا هست یا نه؟
متنکامل:
http://hawzahnews.com/detail/News/456568
HawzahNews خبرگزاریحوزه
موج گرما در پیش است
توانیر:
با توجه به گرمای شدید هفته پیش رو، مردم مصرف خود را 10 درصد کاهش دهند تا تامین پایدار برق میسر شود | ایرنا
رهنگیان خراسان رضوی
sapp.ir/razavieduu