همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

روز میلاد شه والا مقام دین بُوَد

روز میلاد شه والا مقام دین بُوَد

بهر شیعه جشن شادی برترین آیین بود

آمد آن نیکو امامی که از قدوم اَنورَش

آسمان دین حق را انجمَش آذین بود

در مدینه بشکفد یک گل زبستان علی

از قدوم و حُسن رویش هستی عطراگین شود

با یَدِ مشکل گشایش حل مشکل می کند

چرخ گردون را به دوران پنجه ی شاهین بود

حاجت خلق خدا را می کند حاجت روا

تشنگان وصل را در کام ماءُ تین بود

حق رضا باشد ز موسی و ز پور پاک او

عشق آلُ اِلَله به گیتی بهترین کابین بود

رتبه گر خواهی برو در نزد مولایم رضا

هر که این معنا نداند سطح او پایین بود

(ذره) را بین در حرم غرق کَرَم های رضاست

بی ولایت را بگو راهت ره پرکین بود

زائری بارانی ام آقا بدادم میرسی؟

زائری بارانی ام آقا بدادم میرسی؟
بی پناهم، خسته ام،تنهابدادم میرسی ؟
گر چه آهونیستم اماپراز دلتنگی ام
ضامن چشمان آهوهابه دادم میرسی ؟
ازکبوترهاکه میپرسم نشانم میدهند
گنبدو گلدسته هایت رابه دادم میرسی ؟
من دخیل التماسم رابه چشمت بسته ام
هشتمین دردانه زهرابه دادم میرسی ؟
بیست وسوم ذی القعده سال 202 (ه ق)

بنابه روایتی شهادت امام رضا(ع)

وروزمخصوص زیارتی امام هشتم می باشد

التماس دعا

شعررضوی

شعررضوی

خانه های آن کسانی می خورد دربیشتر

که به سائل می دهندازهرچه بهتربیشتر

عرض حاجت می کنم آنجاکه صاحب خانه اش

پاسخ یک میدهدباده برابربیشتر

عازم مشهدشدم تاباتودرد دل کنم

بودنم رامی کنم اینگونه باوربیشتر

مرقدت ضرب المثل های مراتغییرداد

هرکه بامش بیش برفش،نه!کبوتربیشتر

چهارفصل مشهد ازعطرکلاب آکنده است

این چنین یعنی سه فصل ازشهرقمصربیشتر

پیش توشاه وگدایکسان ترند ازهرکجا

این حرم دیگرنداردحرف کمتربیشتر

ازغلامان شماهم می شوددنیاگرفت

من نیازت دارم آقا روزمحشربیشتر

برتمام اهلبیت خویش حساسی ولی

جان زهرا(س)چون شنیدم که به مادربیشتر

حسین رستمی

شعررضوی

شعررضوی

می خوابم ازتورنگ وبومی گیرم

ازخاک حریمت آبرو می گیرم

پروانه ام درطلب اذن دخول

چون شمع زاشک خودوضو می گیرم

تانام توبوده گرمی بازارم

یک بارنیفاده گره درکارم

مرهون دعا وشیرمادرهستم

امروزاگربرتوارادت دارم

ازکوه اگرچه گناهم کم نیست

شرمنده ترازخودم دراین عالم نیست

باپای برهنه پای بوس آمده ام

تاعرض کنم که ریگ درکفشم نیست

زوارکه برمهرتودلباخته اند

ازشوق توسرزپانشناخته اند

درهمهمه دورضریحت انگار

دل ها به ضریحت پنجه انداخته اند

ارسالی طاهاخراسانی

 

شعرناب رضوی

 

شعرناب رضوی

اشکی بودمراکه بدنیانمی دهم

این گوهریست که به دریانمی دهم

گرلحظه وصال حبیبم شودنصیب

این لحظه را به عمرگوارانمی دهم

عمری بودکه گوشه نشین محبتم

این گوشه را به وسعت دنیا نمیدهم

درسینه ام جمال علی نقش بسته است

این سینه رابه سینه سینا نمی دهم

تازنده ام زدرگه اوپا نمی کشم

دامان اوزدست تمنانمی کنم

سرمایه محبت زهراست دین من

من دین خویش رابه دو دنیانمی دهم

گرمهروماه رابه دودستم نهدقضا

یک ذره ازمحبت زهرانمی دهم

امروزبزم ماتم زهرابهشت ماست

این نقدرابه نسیه فردانمی دهم

درسایه رضایم وهمسایه رضا

این سایه به سایه طوبی نمی دهم

استادسیدرضاموید