همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

دلتنگی

http://uupload.ir/files/6gth_%D8%A8%D9%84%D8%A8%D9%84.jpg

دلتنگی

بلبل در قفسیم و ز چمن می‌گوییم

یا اویسیم و مدیحت ز قرن می‌گوییم

یا که مانند مسافر ز وطن می‌گوییم

«گر چه دوریم به یاد تو سخن می‌گوییم

بعد منزل نبود در سفر روحانی»

در دلم بود شوم زایٔر بین الحرمین

مادرم بود مشوّق که ادا سازم دین

پدر آهسته مرا گفت که ای نور دو عین

«هر دری بسته بود جز در پرفیض حسین

این در خانه عشق است که بازاست هنوز»

جواد هاشمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.