همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

ماجرای شنیدنی فتح قلعه خیبر و از جا کندن در قلعه توسط امیرالمومنین

ماجرای شنیدنی فتح قلعه خیبر و از جا کندن در قلعه توسط امیرالمومنین

سالروز_فتح_خیبر

پیامبر (ص) برای نشان دادن مقام و موقعیت حضرت علی (ع) نزد خداوند متعال و اثبات جانشینی حضرت بعد از خود ابتدا خلیفه اول و دوم را به قصد  فتح فرستاد اما هر دوی آنها بدون فتح باز گشتند.

پیامبربعد از ناکامی سایرین افسران و دلاوران ارتش را گرد آورد، و فرمود این پرچم را فردا به دست کسی می‌دهم که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر او را دوست می‌دارند و خداوند این دژ را به دست او می‌گشاید. او مردی است که هرگز پشت به دشمن نکرده و از صحنه نبرد فرار نمی‌کند و بنا به نقل طبرسی و حلبی چنین فرمود: کرار غیر فرار، یعنی به سوی دشمن حمله کرده، و هرگز فرار نمی‌کند.

هر یک از مسلمانان آرزو می‌کرد که ای کاش این کس خود او باشد! زیرا می‌دانستند که حضرت امام علی علیه السلام به درد چشم مبتلاست. اما فردا پیامبر (ص) صدا زدند: علی کجاست؟ حضرت امام علی علیه السلام آمدند در حالی که چشمانشان را از شدت درد بسته بودند. پیامبر بر چشمانش دست کشید و خداوند درد آنها را برطرف کرد. سپس پیامبر (ص) پرچم را به دست حضرت على (علیه السلام) داد.

حضرت على نزدیک حصار قموص رفت و مرحب را با ضربه ای صاعقه وار از پای درآورد. ضربت آن حضرت، کلاهخود مرحب را شکافت و تا دندانهایش فرو رفت و عنتر و مُرّه و یاسر و غیرهم را به قتل رسانید و دیگر یهودیان دروازه قموص را بستند و به آنجا پناهنده شدند.

دروازه قموص به قدری سنگین بود که بنابر نقل روایات چهل مرد قوی لازم بود تا دروازه را باز یا بسته کنند، حضرت على آن در آهنین را با یک دست از جا برکند و براى خود سپر قرار داد و جنگ نمود؛ این یکی از نشانه‌های پیروزی الهی بود که به دست امیرمومنان تجلی یافت. سپس آن را بر روى خندق پلى قرار داد، و لشکر از آن عبور کرد، بعدها حضرت فرمودند: «به خدا سوگند من در خیبر را با نیروی بدنی خود از جای نکندم بلکه آن را به نیروی خداوندی از جای برکندم.»

بمناسبت سالروز فتح قلعه خیبر

Habiliyan

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.