همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

مردی پنج سکه به قاضی شهر داد تا در محکمه ی روز بعد به نفع او رأی صادر کند.!

مردی پنج سکه به قاضی شهر داد تا در محکمه ی روز بعد به نفع او رأی صادر کند.!

ولی در روز مقرر، قاضی خلاف وعده کرد و به نفع دیگری رأی داد.!

مرد، برای یادآوری در جلسه دادگاه به قاضی گفت : « مگر من دیروز شما را به پنج تن آل عبا قسم ندادم که حق با من است؟!»

قاضی پاسخ داد : « چرا... ولیکن پس از تو، شخص دیگری مرا به چهارده معصوم سوگند داد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.