همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

هر چه خواندیم اول هر سال

هر چه خواندیم اول هر سال

حول احوالنا به احسن حال

حالمان به نشد که هر ساله

گاومان زاده است گوساله

تا به امید توست می‌دانیم

که به این حال و روز می‌مانیم

چون چنین است ای خدای ودود

از تو خواهیم با تمام وجود

حال ما را به خویش وابگذار

خود بدانیم و حال زار و نزار

سر به راهیم اگر و یا اوباش

کار با کارمان نداشته باش

گیوه را ور کشیم و دل بدهیم

دست در دست یکدگر بنهیم

لای چرخ زمانه چوب کنیم

خودمان حال خویش خوب کنیم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.