همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

ازدواج همزمان زن مشهدی با دو مرد/پرده برداری زن جوان از رازی هولناک

ازدواج همزمان زن مشهدی با دو مرد/پرده برداری زن جوان از رازی هولناک

در دوران دبیرستان با پسری به نام «سام» آشنا شدم.

قرارهای ما در پارک و سینما ادامه داشت تا این که بالاخره با هم ازدواج کردیم اما در همان هفته اول دوران نامزدی فهمیدم که سام به مواد مخدر صنعتی اعتیاد دارد، اما عشق سام به مواد مخدر بیشتر از عشق به من بود به ناچار با اصرار مادرم از او جدا شدم و به آموختن حرفه آرایشگری روی آوردم.

در همین روزها بود که هنگام بازگشت از آرایشگاه پسر همسایه رو در رویم قرار گرفت و با ابراز علاقه به من گفت: سال ها عاشق تو بودم اما هیچ گاه نتوانستم این موضوع را با تو در میان بگذارم. «کریم» پسری ساده لوح و مهربان بود و رفتار خوبی با من داشت.

مادر کریم به هر ترفندی متوسل می شد تا ما را از یکدیگر جدا کند. بالاخره او موفق شد. شماره تلفن همراهم را نیز عوض کردم و با این تصور که کریم با همدستی مادرش رای طلاق مرا از دادگاه گرفته اند، به روزگار سیاه خودم ادامه دادم. تا این که روزی «آمنه» یکی از دوستانی که با او در آرایشگاه کار می کردم مرا برای برادرش خواستگاری کرد.

او از ماجرای من و کریم خبر داشت اما قصه ازدواج اولم را به او نگفته بودم. این بار به اصرار مادرم در حالی با «محمود» ازدواج کردم که هنوز نام کریم در شناسنامه ام بود. مادرم می گفت او یک سال قبل تو را طلاق داده است. در این شرایط بود که خواهر کوچک ترم نیز به مواد مخدر صنعتی آلوده شد....

ادامه ماجرا را اینجا بخوانید

shahraraonline.ir/news/84885

ShahraraNews

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.