همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

بداهه‌ی شاعران راه راه با حال‌ و هوای بهار و انتظار

بداهه‌ی شاعران راه راه با حال‌ و هوای بهار و انتظار 

زخمی نشسته از غم تو بر تن بهار

دلتنگ عطر نرگس تو دامن بهار

دربغض سرد و کهنه‌ی این انتظار سخت

پر پر شده‌ست غنچه به پیراهن بهار

میگیرد از طراوت تقویم ها نفس

چشمان خیس یاسمن و سوسن بهار

بی تو برای ما چه بهاری چه نوبری

حول بهارنا بک یا احسن بهار

بر جامه‌ی لطیف و قشنگ شکوفه‌ها

می‌دوزد اسم پاک تو را سوزن بهار

ما را بیا به لحن حجازی صدا بزن

ما را خبر نما تو ز برگشتن بهار

از لحظه‌ای که پای به هستی گذاشتی

وابسته شد به بودن تو، بودن بهار

بلبل به شوق آمدنت نغمه سر دهد

ای تن تن قدوم تو خود تن تن بهار

از جلوه‌ی جمال تو جنت به‌پا شده

زیبائی تو باعث روییدن بهار

باشیوه‌ی تبسم تو غنچه، گل شود

ای علت طراوت و بالیدن بهار

صبح بهشت، آینه‌دار جمال توست

باید ببینمت سحر، از روزن بهار

آغوش مهربان تو، گهواره‌ی زمین

دامان توست باغ گل و مأمن بهار

سر می‌کشد بهار به هر کوچه‌ای ز شوق

وقتی عبور می‌کنی از برزن بهار

عالم هزار یکصد و اندی نشسته است

در انتظار لحظه‌ی خندیدن بهار

بداهه‌ سرایان؛

سیدمحمد صفایی، عماد راهزانی، ایمان قیلاوی،

محمد ایوب‌نیا، محمدرضا عبدی، سید محمد حسینی،

حسن یاوری،

ناهید رفیعی، مینا گودرزی، فهیمه انوری

وطنز |

vatanz_ir

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.