همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

گروهی در حال عبور از غار تاریکی بودند که سنگهایی را زیر پایشان احساس کردند

گروهی در حال عبور از غار تاریکی بودند که سنگهایی را زیر  پایشان احساس کردند

بزرگشان گفت

اینها سنگ حسرتند. هرچقدر میتوانید بردارید .هرکس بردارد حسرت می خورد ، هر کس هم برندارد بیشتر حسرت می خورد

برخی گفتند  چرا بارمان را سنگین کنیم؟

برخی هم گفتند ضرر که ندارد مقداری را برای سوغاتی بر می داریم

وقتی از غار بیرون آمدند فهمیدند که  غار پر بوده از سنگهای قیمتی و الماس

آنهایی که برنداشته بودند حسرت خوردند و بقیه هم حسرت خوردند که چرا کم برداشتند

زندگی هم بدین شکل است، اگر از لحظات استفاده نکینم حسرت می خوریم و اگر استفاده کنیم باز هم حسرت میخوریم که چرا کم. پس تلاشمان را بکنیم که هرچه بیشتر از این لحظات استفاده کنیم

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.