همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

مادرم زهرا (س)

مادرم زهرا (س)

هر جا در انتخاب مسیر اشتباه شد

در راهِ روضه‌ی تو دلم سر به راه شد

دیگر زمین نخوردم از آن روز ، که مرا

دیوار تکیه‌های غمت تکیه‌گاه شد

هر جا فرار کردم از آوار روزگار

سقف بلند هیئت تو سرپناه شد

با روضه‌ی تو از جگرم آب می‌کشید

وقتی که چشم‌های ترم دَلوِ چاه شد

اوج غرورِ من همه جا مثل کوه بود

اما به وقت نوکری‌ات مثل کاه شد

چشمی که گریه کرده همیشه برای تو

شرمنده‌ام ببخش ؛ که کارش گناه شد

لطف تو نامه‌ی عملم را سپید کرد

شرمنده‌ام که باز دوباره سیاه شد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.