همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

الهـی ؛

الهـی ؛

گفتم : ز پا افتاده ام ،

گفتی : بلندت می کنم !

گفتم : نظر بر من نما ،

گفتی : نگاهت می کنم !

گفتم : بهشتم می بری؟

گفتی : ضمانت می کنم !

گفتم : که ادعونی بگم ؟

گفتی : اجابت می کنم !

گفتم : که من شرمنده ام ،

گفتی : که پاکت می کنم !

گفتم : که یارم می شوی ؟

گفتی : رفاقت می کنم !

گفتم : ندارم توشه ای ،

گفتی : عطایت می کنم !

گفتم : دردمندم خــدا ،

گفتی : مداوایت کنم !

گفتم : پناهی نی مرا ،

گفتی : پناهت می دهم...

m_mesle_mahdi

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.