همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

کعبه یک در داشت ،آنهم مشرکان

کعبه یک در داشت ،آنهم مشرکان

رفت و آمد می نمودندی از آن

گفت با خود گوش باش این حیدر است

نی سزاوار ورود از این در است

باز کن ای بیت حق داوراست

بهر باب الله باب دیگراست

کعبه آندم ناله بر افلاک زد

بهر حیدر سینه اش را چاک زد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.