همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

مبارز آمریکایی پیروزی‌اش را به مردم فلسطین تقدیم کرد

https://s6.uupload.ir/files/%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2_%D8%A2_c4zy.jpg

مبارز آمریکایی پیروزی‌اش را به مردم فلسطین تقدیم کرد

بلال محمد ۳۳ ساله، مبارز آمریکایی مسابقات UFC اخیرا پیروزی خود در این رقابت‌ها را تقدیم به مردم مظلوم فلسطین کرد و پس از مبارزه گفت:

همه می‌بینند که در حال حاضر در فلسطین چه می‌گذرد. من فقط می‌خواهم برای مردمم در آنجا دعا کنم. مبارزه واقعی آنجاست. مبارزین واقعی آنها (فلسطینی‌ها) هستند که هر روز جانشان را از دست‌ می‌دهند.

اخبار 20:30

مامور مرزبانی در زابل به شهادت رسید

https://s6.uupload.ir/files/%D9%85%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B1_%D9%85%D8%B1%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C_tdsa.jpg

مامور مرزبانی در زابل به شهادت رسید

۲۵ فروردین مرزبانان هنگ مرزی زابل برای تامین امنیت مناطق مرزی راهی نقاط محل تردد قاچاقچیان و اشرار شده بودند که در حین پوشش امنیتی منطقه یکی از کارکنان بر اثر اصابت گلوله مجروح می‌شود.

ستوان‌دوم علی شیخی کبیر بلافاصله به مرکز درمانی منتقل ولی متاسفانه به‌علت شدت جراحات وارده به درجه رفیع شهادت نائل شد.

اخبار 20:30

برپایی ۴۰ ایستگاه ‌افطاری ساده با مشارکت بنیاد کرامت رضوی و تشکل‌های مردمی

https://s6.uupload.ir/files/%D8%A8%D8%B1%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DB%8C200_1qr6.jpg

برپایی ۴۰ ایستگاه ‌افطاری ساده با مشارکت بنیاد کرامت رضوی و تشکل‌های مردمی

هادی غلامی، مدیر امور مجاورین بنیاد کرامت رضوی:

تاکنون ۴۰ ایستگاه افطاری ساده در سطح شهر مشهد برپا شده و همچنان تشکل‌های مردمی سطح شهر امکان استفاده از ظرفیت فراهم شده توسط بنیاد کرامت رضوی برای راه اندازی یک ایستگاه در منطقه خود را دارند.

این ایستگاه‌ها با همراهی مساجد، تکایا، تشکل‌ها و کانون‌های خدمت رضوی و شهرداری با مدیریت امور مجاورین راه اندازی شده که از ۲۰ دقیقه قبل افطار شروع به فعالیت می‌کنند و تا ۲۰ دقیقه بعد از اذان مغرب با توزیع افطاری سبک در خدمت مراجعان و روزه داران است.

در این ایستگاه‌ها با افطاری ساده شامل چای، خرما و یک غذای سبک از روزه‌داران پذیرایی می‌‌شود.

داداشم منو دید تو خیابون.. با یه نگاه تند بهم فهموند برو خونه تا بیام..

داداشم منو دید تو

 خیابون.. با یه نگاه تند بهم فهموند برو خونه تا بیام..

خیلی ترسیده بودم..  الان میاد حسابی منو تنبیه میکنه..

نزدیک غروب رسید.. وضو گرفت دو رکعت نماز خوند

بعد از نماز گفت بیا اینجا

خیلی ترسیده بودم

گفت آبجی بشین

نشستم

بی مقدمه شروع کرد یه روضه از خانوم حضرت زهرا خوند حسابی گریه کرد منم گریه ام گرفت

بعد گفت آبجی میدونی بی بی چرا روشو از مولا میپوشوند

از شرم اینکه علی یدفعه دق نکنه

آخه غیرت الله

میدونی بی بی حتی پشت در هم نزاشت چادر از سرش بیفته!

میدونی چرا امام حسن زود پیر شد

بخاطر اینکه تو کوچه بود و نتونست کاری برا ناموسش کنه

آبجی حالا اگه میخوای منو دق مرگ نکنی

تو خیابون که راه میری مواظب روسری و چادرت باش

یدفعه ناخداگاه نره عقب و یه تار موت بیفته بیرون

من نمیتونم فردای قیامت جواب خانوم حضرت زهرا رو بدم

سرو پایین انداخت و شروع کرد به گریه کردن..

اومد سرم رو بوسید و گفت آبجی قسمت میدم بعد از من مواظب چادرت باشی

از برخوردش خیلی تعجب کردم.. احساس شرم میکردم

گفتم داداش ایشاالله سایه ات همیشه بالا سرمه.. پیشونیشو بوسیدم...

سه روز بعد خبر آوردن داداشت تو عملیات والفجر به شهادت رسیده

بعدا" لباساشو که آوردن دیدم جای تیر مونده رو پیشونی بندش...

سربند یا فاطمه الزهرا.س..

حالا هر وقت تو خیابون یه زن بی چادر رو میبینم... اشکم جاری میشه..

پیش خودم میگم حتما" اینا داداش ندارن که....

..یا زهرا.س