همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

جاعل عناوین بزرگ دستگیر شد

جاعل عناوین بزرگ دستگیر شد

سربازان گمنام امام زمان (عج) فردی را که با جعل عناوین مختلف از جمله بازرس ویژه بیت رهبری و پرسنل وزارت اطلاعات به اخاذی و دریافت رشوه از طعمه هایش در تهران و کرج اقدام می کرد،دستگیر کردند.

 در بازرسی از منزل ح-ف ،کارت ها و احکام جعلی دیگری از قبیل مشاور محاکم عمومی و انقلاب دادستانی تهران ،معاون بازرگانی و مکاتبات جعلی با سازمان بازرسی کل کشور ،وزیر اطلاعات و دیگر سازمان ها و نهادها بدست آمده است .

در بین مدارک این جاعل دیپلمه ،مهر جعلی پزشک متخصص قلب و عروق با کد نظام پزشکی نیز وجود دارد. 

وزارت اطلاعات از هموطنان می خواهد در صورت مشاهده سوء استفاده از عناوینی همچون بیت رهبری یا وزارت اطلاعات ،آن را به ستاد خبری 113 اطلاع دهند.

iribnews

قدیم مردم می رفتن مشهد اینطوری عکس یادگاری می گرفتن.

http://uupload.ir/files/u3e0_%D9%82%D8%AF%DB%8C%D9%85.jpg

قدیم مردم می رفتن مشهد اینطوری عکس یادگاری می گرفتن. عکاس فقط یه شات می زد و هرچه بادا باد!

کسی نمی گفت ببینم ببینم! یا چندتا بگیر یکیش خوب دربیاد! خیلی هم از عکسهای الان قشنگتر بود

 

وضو بگیرید زیارت عاشورا بخوانید

وضو بگیرید

زیارت عاشورا بخوانید

ماه محرم وصفر تمام شداز حال هوای این ماه دور نشوید

سعی کنید هرشب زیارت عاشورا بخوانید

جایی خواندم که هرکس زیارت عاشورا بخواندجسدش در قبر نمیپوسد

امام صادق علیه السلام :

هر کس زیارت عاشورا بخواند ، شب اول قبر در آغوش امام حسین علیه السلام قرار خواهد گرفت.

کتاب شریف کامل الزیارات

حضرت آیت الله ناصری:

در روایت معتبر عجیبی دیدم موقعی که انسان فوت می کند، وقتی که او را خاک کردند، سه روز بعد، آن روحی که در آن بدن هست، می گوید: «پروردگارا! اجازه می دهی بروم یک سری بزنم به رفقیم یعنی به بدنم؟ آخر هفتاد سال ما با هم بودیم. برویم سری به آن بزنیم و ببینیم در چه حالی است؟» می گویند: «برو». روح ما می آید و می بیند عجب بدنی؟! ورم کرده و خونابه از دماغ و چشم‌ها و گوش‌ها دارد بیرون می ریزد. با خودش می گوید: «عجب! من برای این بدن، به سر و مغزم می زدم؟!» بعد بالای سر او می نشیند و یک مقداری گریه می کند و می رود. روز پنجم، دوباره اجازه می گیرد که یک سری به بدنش بزند. می آید و می بیند که عجب! بدن تغییر کرده و خون و چرک و کثافت هم اطراف آن را گرفته است. یک مقداری گریه می کند و میرود. روز هفتم باز هم اجازه می گیرد و می رود؛ می بیند موها ریخته و بدن متلاشی و گوشت‌ها از استخوان‌ها جدا شده و سرو کله کِرم‌ها هم پیدا شده است و شروع به خوردن کرده اند. خیلی گریه می کند که یک عمر، من برای این بدن می دویدم و می خواستم رضایت آن را فراهم کنم، عیش و نوش آن را فراهم بکنم.

(کفایه الموحدین، ج4،ص254 ( به نقل از مجمع المعارف).)

زینب ازمشهد

یادی_از_شهدا

http://uupload.ir/files/o6s_%D8%B4%D8%B1%D8%B7_%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF.jpg

یادی_از_شهدا

شرط شهید دریانی برای پوشیدن لباس نو

عید نوروز آن سال جبهه بود. بعد سال‌تحویل به خانه آمد، دیدم سر زانوهایش پاره است. گفتم خب این شلوار را عوض کن، گفت مردم دارند خون می‌دهند من شلوارم را عوض کنم؟ تا وقتی اسلام پیروز نشود و رزمنده‌ها از جبهه برنگردند علاقه‌ای به پوشیدن لباس نو ندارم. با همان لباس دو روز پیش من ماند. بعد هم گفت می‌خواهم سری به خانه خاله و فامیلم بزنم. هیچ‌وقت این‌طور نبود که قبل رفتن دیدن کسی برود اما این بار دیدن همه رفت.

فردای آن روز برایش ماکارونی پختم که دوست داشت. شب کمی صحبت کرد و یک حرف‌هایی زد. گفتم مجید جان هرچه می‌گویی بگو ولی وصیت نکن. فقط گفت می‌خواهم مثل مادر شهیدان پالیزوانی باشی که خودش بدن پسرش را شست. گفتم هیچ‌وقت نگو شهید بشوی از این کارها کنم، من نمی‌توانم. گفت اگر من شهید شدم بیا بالای سرم بایست.

صبح بیدار شدیم صبحانه‌اش را خورد، آن روز قرار بود از لانه جاسوسی راهی جبهه شود. بچه‌ها را به مدرسه فرستادم من هم با مجید به لانه جاسوسی سابق رفتم. اسامی را که صدا می‌زدند همه پیش پدر مادرهایشان می‌ایستادند اما مجید انگار از ما دوری می‌کرد. در آخر گفت فقط آرزوی من از خدا شهادت است.

زمانی که از زیر قرآن رد شد شهادت را در چشمانش دیدم. بغلش کردم چشمانش را بوسیدم، حاج آقا گریه کرد. گفتم حاج آقا درست است دلم گرفته ولی اینجا گریه نمی‌کنم که دشمن‌شاد شوم. گفت آخر چیزی که من دیدم را شما ندیدید، گفتم اتفاقاً من هم دیدم. بعد که به خانه آمدیم به من گفت شهادت را در چشمان مجید دیدم.

شهید_مجید_دده_دریانی

روای: مادر شهید

بیشتر بخوانید:

https://article.tebyan.net/388193

بیش از 2 هزار واحد خون هدیه خیران گیلانی به زلزله زدگان

بیش از 2 هزار واحد خون هدیه خیران گیلانی به زلزله زدگان

اهدا کنندگان خون در گیلان در یک هفته گذشته 2 هزار و 651 واحد خون به مجروحان زلزله کرمانشاه اهدا کردند

مدیرکل انتقال خون گیلان امروز گفت :

3 هزار و 381 خیر گیلانی در 7 روز گذشته 2 هزار و 651 خون  به زلزله زدگان هدیه دادند.

 2 هزار و 365 نفر از اهدا کنندگان خون مرد و 286 نفر زن هستند .

784 نفر از این افراد برای نخستین بار خون اهدا کردند.

گروه خونی  (o+) با هزار و 89 واحد ، گروه خونی (A+ ) با 561 واحد ، گروه خونی ( B+) با 464 واحد و (AB+) با 112 واحد به ترتیب بیشترین گروه های خونی اهدایی به زلزله زدگان غرب کشور بود.

خبرگزاری صداوسیما - گیلان]

iribnews_guilan