شتاب مکن
که ابر بر خانهات ببارد
و عشق
در تکهای نان گم شود
هرگز نتوان
آدمی را به خانه آورد
آدمی در سقوط کلمات
سقوط میکند
و هنگامی که از زمین برخیزد
کلمات نارس را
به عابران تعارف میکند
آدمی را توانایی
عشق نیست
در عشق میشکند و میمیرد
..................
احمدرضااحمدی
چهل روز برعهدخود وفادارباشیم
شکرخداقلب ودلم باعلیست
شکرخداذکرلبم باعلیست
ریزه خورخوان عطای که ای
نازم وگویم که کنم سروری
یک رشتی برای شغل دوم یک کلینیک باز می کند با یک تابلو به این مضمون:
درمان بیماری شما با 50 دلار. در صورت عدم موفقیت 100 دلار پرداخت می شود."
یک دکتر بآمریکایی برای مسخره کردن او و کسب 100 دلار به آنجا می رود و می گوید: من حس ذائقهء خود را از دست داده ام. رشتی به دستیار خود می گوید: از داروی شماره 22 سه قطره. دکتر دارو را می چشد اما آن را تف می کند و می گوید این دارو نیست که گازوییل است!
رشتی می گوید شما درمان شدید! و 50 دلار می گیرد.
چند روز بعد دکتر آمربکایی برای انتقام بر می گردد و می گوید که حافظه اش را از دست داده است. رشتی به دستیار خود می گوید: از داروی شماره 22 سه قطره. دکتراعتراض می کند که این داروی مربوط به ذائقه است و رشتی می گوید شما درمان شدید و 50 دلار می گیرد.
به عنوان آخرین تلاش دکترچند روز بعد مراجعه می کند و می گوید که بینایی خود را از دست داده است.
رشتی می گوید متاسفانه نمی توانم شما را درمان کنم، این 100 دلاری را بگیرید!
اما دکتر اعتراض می کند که این ,یک۵۰دلاری است. رشتی می گوید شما درمان شدید و 50 دلار دیگر می گیرد.
رشتی میزنه رو شونه دکتر آمریکایی و میگه :
همیشه از رشتی ها بترسید اینو به اون (باراک اوباما) هم بگو.
کانال گیلان
بر
نیزه ، سری به نینوا مانده هنوز
خورشید ، فرا ز نیزهها مانده هنوز
در باغ سپیده ، بوته بوته گل خون
از رونق دشت کربلا مانده هنوز
بیدلی می گفت در پیش
خدای
کای خدا
آخر دری بر من گشای
رابعه
آنجا مگر بنشسته بود
گفت:آخر
کی این در بسته بود
در گشاده
است لیکن تو روی
سوی در
کن و مراد خود بجوی
عطار