بطلب_آقا
روی این گنبد طلا و قشنگ
خانه ای دارم از شکوفه و نور
خانه پاک و روشنی دارم
زیر باران دانه های بلور
زیر این گنبد طلایی هست
صحن مردی که ضامن آهوست
آه، گوش تمام مردم شهر
پر موسیقی غریبی اوست
حمید هنرجو
السَّلامُ عَلَیکَ یا غَریبَ الغُرَباء
بطلب_آقا
سخن به مدح تو باید فصیح و کامل گفت
هم از شکوه مقامت، هم از فضائل گفت
شبیه صائبِ صاحب سخن قصیده نوشت
غزل غزل سَرِ زلف تو را چو بیدل گفت
نه چند مثنوی و قطعه و غزل، باید
که شرح قصه حسن تو در رسائل گفت
مهدی جان!
دیدن روی شما کاش میسّر می شد
شام هجران شما کاش که آخر می شد
بین ما فاصله ها فاصله انداخته اند
کاش این فاصله با آمدنت سر می شد
پاک می شد دل تاریک به لطفت ای کاش
مالک خانه ی دل ساقی کوثر می شد
طاقتم طاق شد از دوری دلگیر شما
جمعه ی آمدنت کاش مقدّر می شد
السَّلامُ عَلَیک یا صاحِبَ الزَّمان