جوان ۱۷ ساله ای که به همراه دوستانش برای شنا به رودخانه روستای کفش کن محله ی اطاقور لنگرود رفته بود ، غرق شد.

http://uupload.ir/files/yu3k_%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86_%DB%B1%DB%B7_%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87_%D8%A7%DB%8C.jpg

جوان ۱۷ ساله ای که به همراه دوستانش برای شنا به رودخانه روستای کفش کن محله ی اطاقور لنگرود رفته بود ، غرق شد.

غرق شدن جوان ۱۷ ساله در رودخانه ی اطاقور لنگرود.

بخشدار اطاقور لنگرود:

جوان ۱۷ ساله ای که به همراه دوستانش برای شنا به رودخانه روستای کفش کن محله ی اطاقور رفته بود غرق شد .

پیکر نیمه جان وی پس از گرفتن از رودخانه به بیمارستان امینی لنگرود منتقل شده بود که تلاش پزشکان نیز برای نجات این جوان بی نتیجه ماند و وی جان خود را از دست داد.

iribnews_guilan

کشاورزی یک مزرعه بزرگ گندم داشت

کشاورزی یک مزرعه بزرگ گندم داشت

زمین حاصلخیزی که گندم آن زبانزد خاص و عام بود

هنگام برداشت محصول بود

شبی از شبها روباهی وارد گندمزار شد و بخش کوچکی از مزرعه را لگدمال کرد

و به پیرمرد کمی ضررزد.

پیرمردکینه روباه را به دل گرفت

بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصمیم گرفت از حیوان انتقام بگیرد

مقداری پوشال را به روغن آغشته کرده به دم روباه بست و آتش زد

روباه شعله وردر مزرعه به اینطرف وآن طرف میدوید وکشاورز بخت برگشته هم به دنبالش

در این تعقیب و گریز گندمزار به خاکستر تبدیل شد

وقتی کینه به دل گرفته ودر پی انتقام  هستیم

باید بدانیم آتش این انتقام دامن خودمان را هم خواهد گرفت

ببخشیم وبگذریم ...

Hamid_Masouminejad

اجتماع بزرگ صادقیون درعرصه میدان شهدای مشهد

http://uupload.ir/files/g9c5_%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9_%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF.jpg

اجتماع بزرگ صادقیون درعرصه میدان شهدای مشهد

عکس:محسن رحیمی

shabakekhorasan

دل نوشته یک زن

دل نوشته یک زن

بعد از این که زایمان کردم 40 روز خونه مادرم موندم روز چهلم همسرم تماس گرفت و گفت میخوام بیام دنبالت برای این که خونه بدون تو هیچ ارزشی نداره

خواستم ناز کنم 4 تا خواهر مجردم هم تشویقم کردن بنابراین گفتم نه نمیام میخوام دو هفته بیشتر بمونم

البته این حرف خواهرام بود منم حرف گوش کن

ناراحت شد و تلاش کرد قانعم کنه ( این جمله رو نمیدونم چیه )

عصر دوباره زنگ زد و ازم خواست که برگردم خونه اما من بر نظر خودم اصرار کردم

دیگه با من حرف نزد و سراغمو نگرفت تا دو هفته بعد اومد منو از خونه مادرم برد

تو راه بهم گفت : من خواستم بیام ببرمت اما تو لج کردی منم نتونستم تو خونه تنها بمونم زن دوم گرفتم و طبقه بالای خونمون جاش دادم

تلاش کردم باهاش حرف بزنم سرم داد زد :

اگر میخوای خونه پدرت بمونی بمون اگرم میخوای با من بیای بیا

مطمئنا انتخاب من این بود که باهاش برم و قیافه زن دوم رو ببینم و حالشو بگیرم

وقتی وارد خونمون شدم از غصه و حرص سوختم چون می شنیدم صدای کفش پاشنه بلندش رو که مدام تو خونه حرکت می کرد این صدا گوشامو کر میکرد و از غصه می کشت

همسرم هرساعت میرفت بالا پیشش

چیزی که خونمو بجوش می اورد صدای کفشش بود یعنی 24 ساعته بخاطر همسرم  بخودش رسیده و تو خونه راه می ره

دو روز بعد همسرم اومد و گفت میخوام آماده بشی تا بریم بالا به عروس خانم یه سلامی کنی اینم اجباریه بهترین لباسامو پوشیدم و باهم رفتیم بالا و دم در ایستادیم که کلید رو در بیاره و بذاره تو قفل در در همین حین تا شنید کسی در رو داره باز میکنه اومد سمت در منم که صدای کفشش رو. شنیدم داره میاد تعادلمو از دست دادم و از هوش رفتم

به هوش نیومدم تا این که دیدم همسرم بهم آب می پاشه  صدام کرد و گفت پاشو ببین وقتی نگاه کردم دیدم گوسفندی که سم هاش تو قوطیه گفت این قربونیه سلامتی تو و نی نی

فقط اشتباهی که کردی نمیخوام دیگه تکرار بشه

گوسفند بیشعور این همه وقت یه صدا نداد بگه بعععععععع

Hamid_Masouminejad

وضعیت متهمان واقعه مسجد گوهرشاد در ۱۳۱۴ و میزان محکومیت آنان

http://uupload.ir/files/z4yf_%D9%88%D8%B6%D8%B9%DB%8C%D8%AA.jpg

وضعیت متهمان واقعه مسجد گوهرشاد در ۱۳۱۴ و میزان محکومیت آنان

تاریخی

شهرآرا نیوز؛ رسانه مردم مشهد: