شب جمعه است دلم درپی یک برگ_برات
السلام حضرت ارباب، قتیل_العبرات
التماس دعا
خلبان شهید غلامرضا میرزائی
بزرگ شدیم و فهمیدیم که دوا، آبمیوه نبود.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که پدر همیشه با دستان پر باز نخواهد گشت آنطور که مادر گفته بود.
بزرگ شدیم و فهمیدیم که چیزهای ترسناکتر از تاریکی هم هست!
بزرگ شدیم به اندازهای که فهمیدیم پشت هر خندهی مادر هزار گریه بود و پشت هر قدرت پدر یک بیماری نهفته!
بزرگ شدیم و فهمیدیم که مشکلات ما دیگر در حد یک بازی کودکانه نیست!
و دیگر دستهای ما را برای عبور از جاده نخواهند گرفت!
بزرگتر که شدیم، فهمیدیم که این تنها ما نبودیم که بزرگ شدیم؛ بلکه والدین ما هم همراه با ما بزرگ شدهاند و چیزی نمانده که بروند! شاید هم رفته باشند...!
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم که دلیل چین و چروک صورت مادر و پدر نگرانی از آینده ما بود.
خیلی بزرگ شدیم تا فهمیدیم سختگیری مادر عشق بود،
غضبش عشق بود،
و تنبیه اش عشق...
و خیلی بزرگتر شدیم تا فهمیدیم زیباتر از لبخند پدر، انحنای قامت اوست!
اینجا پارکی در ژاپن است که
نشان میدهد مردی چاق که موبایل در دست دارد
سبکتر از دختر کوچکی است که با خود کتاب دارد!
مجسمهای تاثیرگذار که اهمیت ارزشها در ژاپن را نشان میدهد
سؤال :
دختری هستم کارمند و درآمد دارم و در منزل پدرم زندگی میکنم، آیا برای ازدواج موقت باید از پدرم اجازه بگیرم؟
پاسخ:
اگر مصلحت خود را تشخیص می دهید و در تصمیم گیرى های مهم زندگی خود مانند کارمند شدن و نسبت به مال خود مانند خرید و فروش و بخشش اموال خود از نظارت پدر و مادر مستقل هستید، بنابر احتیاط واجب باید با اجازه پدر ازدواج کنید (چه دائم و چه موقت)
البته چون این حکم بنابر احتیاط واجب است مى توانید به فقیه دیگرى با رعایت تسلسل در اعلمیت رجوع کنید.
منهاج الصالحین ج3 مساله 67 و استفتائات
ازدواج_دختران_مستقل
رساله آیت الله سیستانی
در مقابل شریک زندگیتان، هر چند که حق با شما باشد، لجبازی و اصرار، فقط رابطه را خراب میکند
همیشه به این فکر کنید
اینو بگم رابطهام با همسرم بهتر میشه یا نه؟!
حتما گاهی حق با شماست
اما رابطهی خوب با همسر از همه چیز مهمتر و ارزشمندتر است...
Tebyan