برگ_سبز

برگ_سبز

 زن ارمنی

خاطره‌ای از آیت الله شیخ هاشم قزوینی رحمه الله تعالی از زبان خودشان:

 «زمانی که من در اصفهان درس می خواندم، سال سختی پیش آمد و ما طلبه‌ ها در مدرسه با وضع نامناسبی زندگی می‌ کردیم و گاهی از گرسنگی، ضعف شدید بر ما عارض می‌ شد، روزی شنیدیم که در خارج شهر گوشت شتر پخش می‌ کنند، من هم به آن سو رفتم و جمع زیادی مانند من چشم‌هایشان را به مقَسِّم دوخته بودند تا اینکه در آخر مقدار پنج سیر از آن گوشت نصیب من شد.

مسرور بودم که بی‌ نصیب نشده‌ام، به طرف مدرسه راه افتادم. در مسیر راه در کنار کوچه‌ ای دیدم یک زن ارمنی نشسته و دو دختر بچه‌ اش را در دو طرف خود خوابانیده، سر یکی را روی زانوی راست و سر دیگری را روی زانوی چپ خود گذاشته است، چشمان این دو دختر از بی‌ حالی و بی‌ رمقی مانند مردگان روی هم بود و آهسته آهسته نفس می‌ کشیدند.

آن زن که چشمش به من افتاد و از لباس‌ هایم مرا فرد روحانی تشخیص داد، با حال شرمساری و ضعف بی‌ نهایت به من ملتجی شد و با زبانی که من نمی‌ فهمیدم، اظهار حاجت کرد و اشاره به دو دخترش نمود و به من فهمانید که به فریاد این فرزندانم برسید که در شرف تلف و هلاکت هستند و گاهی هم سر به سوی آسمان می‌ کرد و با زبان خود دعا می‌ کرد.

خیلی ناراحت شدم، خود را فراموش کردم و به آن زن فهماندم که اینجا باشید من می‌ آیم، به مدرسه رفتم و همان گوشت‌ ها را سرخ کردم و برگشتم و به آن زن دادم، او قلیه‌ ای از آن را نزدیک دهان یکی از دختر ها برد و فشار داد و قطره آبی از آن گوشت به دهان او چکید و مقداری چشم خود را باز کرد! قلیه دیگری را گرفت و در دهان دختر دیگر فشار داد، او هم چشم باز کرد. کم کم آن تکه‌ های گوشت را به دخترانش داد و سر به سوی آسمان گرفت و برای من دعا کرد.

از او خداحافظی کردم و به مدرسه آمدم، در حالی که بعد از ظهر بود و هوا گرم و ضعف گرسنگی وجودم را گرفته بود، دراز کشیدم و خودم چیزی نداشتم که سدّ جوع کنم، ناگاه دیدم در حجره باز شد و پیرمردی نورانی که بقچه‌ ای در دست داشت وارد شد، سلام کردم. حالم را پرسید، بسیار محبت کرد و پرسید: چه می‌ کنی؟ گفتم: دراز کشیده‌ ام.

فرمود: این بقچه از آنِ شماست، این را گفت و از اتاق بیرون شد! من به شک افتادم که این پیرمرد خوشرو و نورانی که بود؟

دنبالش روان شدم، ولی او را نیافتم! آمدم به حجره و آن بسته را باز کردم، دیدم که نان‌ های تافتون معطر و روغنی است که تا آن زمان از آن‌ ها ندیده و نخورده بودم.

Tebyan

شکار مار در فرودگاه مشهد


http://s8.picofile.com/file/8295288718/%D8%B4%DA%A9%D8%A7%D8%B1_%D9%85%D8%A7%D8%B1.jpg

شکار مار در فرودگاه مشهد

شهرآرا نیوز:

(زنگ سلامت) مواد غذایی برای داشتن شکم تخت

مواد غذایی برای داشتن شکم تخت

ماست کم چرب

عدس،برنج قهوه ای

سبزیجات گروه کلم

روغن زیتون

سرکه سیب

چای سبز

سیب

سفیده تخم مرغ

بادام

ماهی سالمون

جو دوسر

شادی مردم رشت در آخرین شب تبلیغات انتخاباتی

http://s9.picofile.com/file/8295288492/%D8%B4%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85_%D8%B1%D8%B4%D8%AA.jpg

شادی مردم رشت در آخرین شب تبلیغات انتخاباتی

عکس از  عباس عاشوری

irnarasht

انتخابات_96

انتخابات_96 

هر برگ رای ، یک گواهی و شهادت است.

وقتی به فردی رای می‌دهیم یعنی در باره او گواهی می‌دهیم و شهادت کاذب و گواهی دروغ گناه کبیره است.

امام صادق علیه السلام : شهادت دهنده به دروغ، هنوز قدم از جاى خود بر نداشته است که آتش [دوزخ] بر او واجب مى شود .

بحار الأنوار : 104/310/ 6 .

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هرکه درباره مردى مسلمان یا ذمّى و یا هر انسانى شهادت دروغ دهد ، در روز قیامت به زبانش آویزان مى شود و با منافقان، در پایین ترین طبقه دوزخ باشد .بحار الأنوار : 104/310/3 .

و فرموده اند : منفورترین شما نزد من و دورترین شما از من و خدا ، کسى است که شهادت دروغ بدهد .جامع الأحادیث للقمّی : 203 .

Howzehir