-
تا از دیار هستی در نیستی خزیدیم
جمعه 6 آذر 1394 11:43
تا از دیار هستی در نیستی خزیدیم از هر چه غیر دلبر از جان و دل بریدیم با کاروان بگوییداز راه کعبه بر گرد ما یار را به مستی بیرون خانه دیدیم لبّیک از چه گویید ای رهروان غافل لبّیک او به خلوت از جام می شنیدیم تا چند در حجابید ای صوفیان غافل ما پرده خودی را در نیستی دریدیم ای پرده دارکعبه بردار پرده از پیش کز روی کعبه دل...
-
یعنی میشه ما هم همیشه اینجوری عاشق بمونیم؟؟!!!!
جمعه 6 آذر 1394 11:40
تلفن همراه پیرمردی در اتوبوس زنگ خورد پیرمرد به زحمت تلفن را با دستان لرزان از جیبش در آورد،هرچه تلفن را در مقابل صورتش عقب و جلو کرد، نتوانست اسم تماس گیرنده را بخوانـــــــد رو به مرد جوانی کرد و گفت ببخشید آقا،چی نوشته؟؟ مرد جــــــــــوان گفت نوشته همــــــه چیزم پیرمرد جواب داد،الو ......... سلام عزیزم یهو دستش...
-
ثارالله
جمعه 6 آذر 1394 11:38
ثارالله چرا به امام حسین (ع) ثار الله میگویند و چه کسی این لقب را به ایشان داده است؟ پاسخ: «ثار» در لغت هم به معنی خون آمده است، و هم به معنی طلب و انتقام گرفتن از خون کسی که به دست دیگران کشته شده است.(1) ثار الله از دو واژه ی «ثار» و «الله» تشکیل یافته و یکی از القاب امام حسین (ع) میباشد که در زیارت عاشورا آن حضرت...
-
خار راه منی ای شیخ زگلزار برو
جمعه 6 آذر 1394 11:35
خار راه منی ای شیخ زگلزار برو از سر راه من ای رند تبهکار برو تو و ارشاد من ای بی رشد وتباه از بر روی من ای صوفی غدّار برو ای گرفتار هواهای خود ای دیر نشین از صف شیفتگان رخ دلدار برو ای قلندر منش ای باد به کف خرقه بدوش خرقه شرک تهی کرده وبگذار برو خانه کعبه که تو اکنون شدی خادم اَن ای دغل خادم شیطانی از این دار برو...
-
در دلم بود که آدم شوم اما نشدم
جمعه 6 آذر 1394 11:33
در دلم بود که آدم شوم اما نشدم بی خبر ازهمه عالم شوم اما نشدم آرزوها همه درگورشد ای نفس خبیث در دلم بود که آدم شوم اما نشدم از سروده های امام خمینی (رحمه الله علیه)
-
در فرو بسته ترین دشواری
جمعه 6 آذر 1394 11:32
در فرو بسته ترین دشواری در گرانبارترین نومیدی بارها بر سر خود بانگ زدم هیچت ار نیست مخور خون جگر ، دست که هست بیستون را یاد آر ، دستهایت را بسپار به کار کوه را چون پَرِ کاه از سر راه بردار وَه چه نیروی شگفت انگیزیست دستهایی که به هم پیوسته ست ... فریدون مشیری
-
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
جمعه 6 آذر 1394 11:22
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم فردا که کسی را به کسی کاری نیست دامان حسین اگر نگیرم چه کنم
-
دلم به وسعت دنیاگرفته آقاجان
جمعه 6 آذر 1394 11:08
دلم به وسعت دنیاگرفته آقاجان ازاین زمانه ازاینجا گرفته آقاجان هزارسال نگاه شکسته مادر برای چشم تواحیاءگرفته آقاجان مراکویرفراقت ترک ترک کرده دلم بهانه دریاگرفته آقاجان کجاست جزیره خضراءمن دلم برای همان جاگرفته آقاجان
-
دلم هوای توکرده شه خراسانی
جمعه 6 آذر 1394 11:04
دلم هوای توکرده شه خراسانی چه میشود که بیایم حرم به مهمانی دلم زکثرت زشتی بریده آقاجان عنایتی که بیایم تویی که درمانی مرا وگریه شبی درحریم توکافی است رفیق گریه من گریه های طوفانی رفیق مالی وحالی زما نمی پرسی تودربهشتی وماهم اسیر وزندانی بیا وزندگی ما چنین مهیاکن که پیش پای توآقاشویم قربانی تمام آنچه که دادی مرا زکف...
-
زندگی گرچه به افرادبشرشیرین است
جمعه 6 آذر 1394 10:48
زندگی گرچه به افرادبشرشیرین است بگذردعمراگرتلخ و اگرشیرین است آنگه عمرش همه درتلخی ایام گذشت مرگ پیش نظرش همچوشکرشیرین است حرص مردم شوداندرگه پیری افزون همچوخوابی که به هنگام سحرشیرین است هنرخوش مکن عرضه بربی هنران که هنردربرارباب هنرشیرین است
-
سفر مشهد
جمعه 6 آذر 1394 10:47
سفر مشهد کنار سفره که بودیم حرف مشهد شـد وزید بوی خراسان و ناگـهان رد شد دوباره یـاد غریب آشـنا و شـوق حرم و سیل اشک که پشت پلکها سد شد و دخترم که به دل حسرت زیارت داشت درست هم نظر مرتضـی و احمـد شد دو سـال هست که تو قـول داده ای بابا بـرای مـا که نـرفتیم واقعـآ بـد شد تمام بودنـم آوار شـد و یـک لحظــه زمان برای عبور...
-
سهراب :
جمعه 6 آذر 1394 10:45
سهراب : گفتی چشمها را باید شست ! شستم ولی گفتی جور دیگر باید دید! دیدم ولی گفتی زیر باران باید رفت رفتم ولی او نه چشم های خیس شسته ام را نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت : دیوانه ی باران ندیده
-
شرمندهی شما شدم آقا مرا ببخش
جمعه 6 آذر 1394 06:55
شرمندهی شما شدم آقا مرا ببخش شرمندهی شما شدم آقا مرا ببخش در کوچه ماندهام تک و تنها مرا ببخش آن نامه کاشکی که به دستت نمیرسید گفتم بیا، به خاطر زهرا مرا ببخش آقا گمان کنم که به همراه کاروان میآوری سهسالهی خود را مرا ببخش با ساقیات بگو که فقط فکر آب باش از قول من بگو تو به سقا مرا ببخش فردا ز بام دارالاماره صدا...
-
شیعه بدون لعن مقرب نمی شود
جمعه 6 آذر 1394 06:48
شیعه بدون لعن مقرب نمی شود کارم بدون لعن مرتب نمی شود بی ذکر لعن باده لبالب نمی شود روزم بدون لعن عمر شب نمی شود
-
صاحب عصر
جمعه 6 آذر 1394 06:46
صاحب عصر « صاحبِ عصر گوش ڪ ن » جمعه ها هم من و هم پنجره عادت داریم به تماشای خیابان بنشینیم فقط انتظار از سَر و روی من و او می بارد تا ڪ ه ی ڪ بار تو را خوب ببینیم فقط ن ڪ ند ڪ ج بِ ڪ نی راه خودت را ی ڪ وقت ن ڪ ند دیـــــر بیایی به سراغم آقا من هم انسانم و اندازه ی صبرم محدود می ڪ ُشد زود مرا دَغدغه و غم آقا چشم این...
-
صد سال ره مسجد و میخانه بگیری
جمعه 6 آذر 1394 06:45
صد سال ره مسجد و میخانه بگیری عمرت به هدر رفته اگر دست نگیری بشنو از این پیر خرابات تو این پند هر دست که بدادی به همان دست بگیری
-
عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود
جمعه 6 آذر 1394 06:44
عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود عاقبت غربی ترین دل نیز «عاشق» می شود می رسد روزی که شرط عاشقی، دلدادگی ست آن زمان، هر دل فقط یک بار عاشق می شود هادی لطفی
-
عجب صبری خدادارد
جمعه 6 آذر 1394 06:41
عجب صبری خدادارد عجب صبری خدادارد اگرمن جای اوبودم همان درلحظه اول که اول ظلم را می دیدم ازمخلوق بی وجدان جهان راباهمه زیبایی و زشتی به روی یکدگر ویرانه می کردم عجب صبری خدادارد اگرمن جای اوبودم اگرمن جای اوبودم می دیدم درهمسایه صدهاگرسنه چندبزمی گرم عیش ونوش نخستین نعره مستانه راخاموش آندم برلب مستانه می کردم عجب...
-
قطار آمد و اندوه من کبوتر شد
جمعه 6 آذر 1394 06:33
قطار آمد و اندوه من کبوتر شد هزار خاطره در ایستگاه پرپر شد کدام کوپه ، من و شیشه ها گریسته ایم ؟ که ریل ها همه تا مقصد شما تر شد گریستیم من و کوپه آنقدر تا صبح قطار – کشتی در اشک من شناور شد – دوباره در چمدانم غزل گذاشته ام که بیت بیت پریشانی ام تناور شد
-
کربلا دارالنعیم زینب است
جمعه 6 آذر 1394 06:29
کربلا دارالنعیم زینب است کعبه خود تحت حریم زینب است عمر زینب فخر مولا بود و بس او به زهرا المثنی بود زینب است
-
کودکی هایم اتاقی ساده بود
جمعه 6 آذر 1394 06:28
کودکی هایم اتاقی ساده بود قصه ای ، دُور اجاقی ساده بود شب که می شد نقشها جان می گرفت روی سقف ما که طاقی ساده بود می شدم پروانه، خوابم می پرید خوابهایم اتفاقی ساده بود زندگی دستی پر از پوچی نبود بازی ما جفت و طاقی ساده بود قهر می کردم به شوق آشتی عشق هایم اشتیاقی ساده بود ساده بودن عادتی مشکل نبود سختی نان بود و باقی...
-
مادر پرستار دلم
جمعه 6 آذر 1394 06:27
ای روشنی بخش و چراغ منزلم مادر پرستار دلم ای روشنی بخش و چراغ منزلم تنها گل گلزار باغم مادر بعد از خدا تنها امیدم مادر من با دعایت روسفیدم مادر مادر پرستار دلم ای روشنی بخش و چراغ منزلم در قلب من این آرزوی آخر است گویند بهشت در زیر پای مادر است ای وای من قدر تو را نشناختم من را ببخش تنها به خود پرداختم مادر پرستار دلم...
-
اشعار امام زمان(عج) شب هفتم محرم
جمعه 6 آذر 1394 01:28
از دست فراقت گِله دارم، گله دارم هر روز همین مسأله دارم، گله دارم جا مانده ترین لاله ی باغ شهدایم دلتنگی صد قافله دارم، گله دارم من داغ برادر به جگر دارم و سوزم زین غم که از او فاصله دارم، گله دارم بی کرب و بلا، هیچ دم آرام نگیرم آقا دل کم حوصله دارم، گله دارم از این که به پشت تو نخواندیم نمازی وقتی که به لب نافله...
-
اشعاراربعین
جمعه 6 آذر 1394 01:26
ای غایب از نظر، نظری کن به خواهرت زینب نشسته بر سر قبر مطهرت یک اربعین گذشته ولی زنده ام هنوز قامت خمیده آمده سرو صنوبرت نشناختی مرا ز پس این چروکها من زینب توام ز چه رو نیست باورت لیلاست این که خیمه زده زیر پای تو بار دگر بگو که اذان گوید اکبرت این زن که لطمه می زند این گونه بر خودش او کیست؟ نجمه است عروس برادرت آقا!...
-
امام حسین
جمعه 6 آذر 1394 01:25
آمده ام بکربلا بعهد خود وفا کنم بابتلای هر بلا خالق خود رضا کنم آمده ام که در برم کشته شود برادرم در دل زار مضطرم نالة یا اخا کنم آمده ام که قاسمم زیر سم ستورها گردد پایمال و من دست زخون حنا کنم آمده ام که یک دله از دم تیر حرمله اصغر شیرخواره را برره حق فدا کنم آمده ام که تا شود خواهر من اسیر کین وزغم عابد حزین...
-
مانده ام در حسرت بالا بلایی روز شب
جمعه 6 آذر 1394 01:12
مانده ام در حسرت بالا بلایی روز شب جان دهم از دوری دیر اشنایی روز شب هر سحر نام تورا با سوز دل سرداده ام تا مگر از تو رسد از من صدایی روز شب عاشقانه کو به کو شهر شما را گشته ام تا بیابم شاید از تو رپایی روز شب دل خوشم با خاطراتت هر شب توروزها بی تو دارم بادل خود ماجرایی روز شب پیش رویت قاب عکسی از تو دارم ماه من روز...
-
مسلم بن عقیل
جمعه 6 آذر 1394 01:07
به شهر کوفه پر دردم میان کوچه می گردم نمی خواهم که از خجلت دگر سوی تو بر گردم شکسته قلب پر خونم شبیه نیل و جیحونم تو سرگردان در صحرا من از هجر تو مجنونم الا ای زاده حیدر بیا در کوفه و بنگر به روی دار عشق تو طرفدارت شده بی سر ز داغت آتشینم من ببین نقش زمینم من چنین جان داده ام تا که عزایت را نبینم من فدایی تو گردیدم ز...
-
اولین های بندر انزلی
جمعه 6 آذر 1394 00:36
اولین های بندر انزلی * اداره گمرک باپیشینهای بیش از ۳۰۰ سال * اداره بندرباپیشینهای بیش از ۲۰۰ سال * ایجاد انجمنهای محلی وبلدیه پیش از تأسیس بلدیه * شهرداری ( بلدیـه ) قبل از سال 1315 هجری قمری 1276 شمسی بعنوان اولین بلدیـه در ایران * آموزش وپرورش پیش از سال ۱۲۷۱ خورشیدی * اکابر شبانه آن هم دروس دبیرستانی پیش از سال...
-
من غم مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
جمعه 6 آذر 1394 00:19
من غم مهر حسین با شیر از مادر گرفتم روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم بر مشام جان زدم یک قطره از عطر حسینی سبقت از مشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم عالم ذر ذره ای از خاک پای حضرتش از برای افتخار از حضرت داور گرفتم بر در دروازۀ ساعات یک ساعت نشستم تا سراغ حضرتش از زینب مضطر گرفتم زینبی دیدم چه زینب کاش مداحش بمیرد من ز آه...
-
چهل روز برعهدخود وفادارباشیم
جمعه 6 آذر 1394 00:01
چهل روزبرعهدخودوفادارباشیم شب تاسحربسوزم دیده به دربدوزم چون شمع نیمه جانم درانتظارمهدی جمعه به جمعه نالم ناله بردمجالم یاسین وندبه خوانم درانتظارمهدی