آمده ام بکربلا بعهد خود وفا کنم
بابتلای هر بلا خالق خود رضا کنم
آمده ام که در برم کشته شود برادرم
در دل زار مضطرم نالة یا اخا کنم
آمده ام که قاسمم زیر سم ستورها
گردد پایمال و من دست زخون حنا کنم
آمده ام که یک دله از دم تیر حرمله
اصغر شیرخواره را برره حق فدا کنم
آمده ام که تا شود خواهر من اسیر کین
وزغم عابد حزین محشر غم بپا کنم
آمده ام که از قفا سر زتنم جدا شود
تا که بدشت نینوا بر سر نی نوا کنم
آمده ام در این زمین تا که شوم شهید کین
از غم مرگ اکبرم خون دل مصطفی کنم