«اینک فلسطین»
صد و یک سال پیش در فروردین ۱۳۰۱، روزنامه اقدام، یکی از روزنامههای پرمخاطب تهران، در مطلبی با عنوان «اینک فلسطین» چنین نوشت: «وقایع فلسطین به اندازهای رقتانگیز و تألمآور است که هر ذیحسّی را به لرزه میاندازد. اگر مسلمان هستید به نام همدینی و عاطفه اسلامی و اگر گبر و مسیحی یا هرچه باشید به نام انسانیت، به حالت شگفتانگیز برادران خود نظر کنید که انسانیت از دست متجاوزین و دشمنان حقیقت در عذاب است.
اهالی فلسطین آن قدر تلاش و جانفشانی کردند، پر و بال ریختند، جوان و پیرمرد و زن قربان کردند، به مجمع ملل تظلم و به عالم متمدن و به مسلمین عالم استغاثه نمودند، هیچ فایده نبخشید، زیرا بریطانی اراده دارد و حتماً باید «سلطه یهود در فلسطین» مجری شود.»
(روزنامه اقدام، سال اول، شماره ۲۱ (۶ حمل ۱۹۲۲)، ص ۱)
تصویر: مسجد الاقصی و قبةالصخره در دهه ۱۳۰۰ شمسی
وقتی پدرزن روحانی باشد، توقعی هم از داماد نمیرود/ عضو هیئت علمی شدنِ رانتی بدون تخصص مرتبط!
مجری از مهدیزاده داماد روحانی میپرسد کدام کشور الان در نفت سرآمد است و آقا داماد جواب میدهد آمریکا، در آنجا شرکتهای بزرگی هستند مثل «وست تگزاس اینترمدیت» و...!
استاد مهدی زاده، شاه داماد عزیز، اما نمیداند «وست تگزاس اینترمدیت» اسم یک شرکت نیست و اسم یک نوع نفت سبک است که در تگزاس استخراج میشود!
مهدیزاده داماد حسن روحانی دانش آموخته مقطع دکتری زمینشناسی (گرایش سنگ رسوب و رسوبشناسی) است و حتی در دولت پدر خانوم برای استخدام در وزات نفت و طی مراحل جذب به عنوان عضو هیات علمی به پژوهشکده صنعت نفت معرفی شده بود!
/ رجانیوز
دربار از درون، شاه بدون روتوش/ چرا باید یادداشتهای اسدالله عَلم را خواند؟
۲۵ فروردین ۱۳۵۷ اسدالله علم، دوست صمیمی شاه و وزیر دربار یازدهسالهی او در بیمارستانی در نیویورک از دنیا رفت. پدرش ابراهیم معروف به شوکتالملک که از زمان مظفرالدینشاه حاکم بیرجند و پس از آن امیرِ قایٔنات بود، از نزدیکان و همراهان رضاشاه و در چند کابینه مختلف سالها وزیر پست و تلگراف بود.
رضاشاه دوبار در زندگی اسدالله علم دخالت مستقیم کرده بود: اولین بار زمانی بود که پدرش قصد داشت او را برای تحصیل در رشته کشاورزی به اروپا بفرستد، ولی شاه امر کرد در مدرسه کشاورزی کرج تحصیل کند. دومین بار هم زمانی بود که رضاشاه امر کرد اسدالله با دختر قوام شیرازی ازدواج کند و همین اتفاق افتاد. هم خاندان خودش و هم خاندان قوام از متحدین سنتی انگلیس بودند.
علم از سال ۲۶ تا ۴۵ به تدریج پلههای رشد در نظام پهلوی را طی کرد: فرماندار بلوچستان، وزیر کشور، وزیر کشاورزی، وزیر کار، دبیرکل حزب مردم، سرپرست اداره املاک و مستغلات پهلوی و ریٔیس بنیاد پهلوی. او تیرماه ۴۱ پس از علی امینی نخستوزیر شد و پس از استعفاء در اسفند ۴۲ ریٔیس دانشگاه پهلوی شیراز شد.
مهمترین فصل زندگی علم، از آذر ۴۵ تا شهریور۵۶ رقم میخورد که وزیر دربار است. او بیش از آن که وزیر دربار محمدرضا باشد، دوست، همراه، محرمِ راز و مشاور او بود. علاوه بر اینکه به اقتضای جایگاه حقوقیاش هر روز چند ساعت با شاه در تعامل بود، همراه خلوت و گردشهای شاه، همسفرهی شام و ناهار شاه و فرح و پایهی تفریحات شخصی و جنسی شاه هم بود.
او در تمام این سالها یادداشتهای روزانه منظم و مفصلی مینوشت و به دور از چشم شاه به صندوق امانات بانکی در سویٔیس میسپرد. تابستان ۵۶ وقتی سرطانش شدت گرفت از وزارت دربار استعفا داد و برای درمان راهی اروپا و نهایتا امریکا شد. شاید در همین دوران بود که به خانوادهاش سپرد یادداشتها را روزگاری منتشر کنند که خاندان پهلوی در کشور حاکم نباشد.
نخستین جلد این یادداشتها مهر ۱۳۷۰ در لندن و جلدهای بعدی نیز به تدریج منتشر شد. یادداشتهای علم که مربوط به بازه زمانی بهمن ۴۷ تا شهریور ۵۶ است به خوبی شخصیت شاه، فضای داخلی خانواده پهلوی، معادلات سیاسی کشور، پشتپرده تصمیمات و اتفاقات کشور در آن سالها، مناسبات شاه و اطرافیان و نسبت رژیم پهلوی با سایر کشورها را پیشِ روی خواننده قرار میدهد. چرا که علم با سخاوت گفتگوهای مختلف و متعددش با شاه و فرح و سایرین را نقل کرده، نظراتشان را گفته و ابعاد مختلف زندگی شخصی خود و شاه را بیان کرده است.