از زمانی که بخاطر دارم پدربزرگ اکثر اوقات کلافه بود

از زمانی که بخاطر دارم پدربزرگ اکثر اوقات کلافه بود

روی ایوان چوبی خانه می نشست و دود سیگاری که از میان انگشت های چروکیده اش به هوا برمیخاست، نشان از همان بی حوصلگیِ همیشه داشت.

آن ساعت جیبی که تمام مدت در دستش بود و نگاه بی فروغی که به عقربه های آن خیره میشد، نمی دانم چرا، اما انگار خبر از یک عذاب وجدان درونی میداد.

مادربزرگ هم از پشت پنجره اتاق، به همسرش نگاه میکرد و هرچند لحظه یکبار  سری تکان میداد که علتش را نمی دانستم و من تمام این صحنه ها را از درِ نیمه باز اتاقم در آن سوی حیاط قدیمی شاهد بودم!

چندباری قصد کردم علت را جویا شوم؛ اما دلم رضا نمیداد.

چیزی که پدربزرگ را این چنین آشفته و مادربزرگ را آن گونه نگران کرده بود، شاید برای من قابل شرح نباشد!

شاید نخواهند که بدانم و شاید ها و شاید های دیگر...

اما با این حال نمی دانم چرا ذهنم همیشه مشغول آن ساعت جیبی میشد که پدربزرگ هیچ وقت آن را از خود جدا نمیکرد.

زل زدن به صفحه یک ساعت قدیمی چه دلیلی می توانست داشته باشد؟!

سال ها به همین روال گذشت؛

پدر بزرگ آنقدر سیگار کشید تا مُرد...

بعد از مرگش،

مادربزرگ آن ساعت جیبی را بی هیچ حرفی به من داد.

انگار میدانست دلم هنوز درگیر رازیست که سال ها میان او و همسرش باقی ماند.

ماه ها بعد،

وقتی ساعت خراب شد،

آن را به ساعت سازی بردم تا شاید بتوانم یادگار پدربزرگم را برای مدت بیشتری داشته باشم اما...

ساعت ساز عکسی را به من داد که پشت صفحه ساعت مخفی شده بود....

عکسِ دختری که اصلا شبیه جوانی های مادربزرگ نبود!!

و تازه فهمیدم پدر بزرگ چقدر سیگار میکشید.....

#ادمین

علامات سه گانۀ متقین!

علامات سه گانۀ متقین!

1) اخلاص در عمل :

متن حدیث این است «للمتقی ثلاث علامات» 

برای اهل تقوا سه نشانه و ویژگی هست که هر سه خیلی مهم هستند. به دست آوردنش نیز واقعاً هم زمان می‌خواهد و هم کار و هم حال. نه یک شبه به دست می‌آید، نه با تنبلی و بی حالی.

اولین نشانۀ اهل تقوا؛ «اخلاص العمل» این است که هر کاری که می‌خواهند بکنند؛ چه عبادت و چه خدمت به مردم، هیچ نظری جز به خدا ندارند و طرف معاملۀ آنها در کاری که می‌خواهند انجام بدهند، فقط خداست و بس، نه کس دیگر.

نشانۀ ریاکار این است که وقتی او را نبینند و زمینه ای برای تعریف از او وجود نداشته باشد، کاری نمی کنند. هر چقدر هم کار، مهم و عبادی و یا خدمت به عباد خدا باشد. ولی به محض اینکه زمینه ای فراهم شود که کارش در معرض دید قرار بگیرد و از او تعریف کنند، این کار را خیلی با نشاط انجام می‌دهد!

کتاب مرگ و فرصت‌ها، مجموعه سخنرانی های استاد انصاریان

ادامه دارد

غنی ترین ثروت:"خرد" است....

https://s6.uupload.ir/files/%D8%BA%D9%86%DB%8C_kv1.jpg

غنی ترین ثروت:"خرد" است....

بزرگترین فقر:"بی‌عشق" زیستن است...

قدرتمند ترین سلاح:"شکیبایی" است...

بهترین امنیت:"ایمان" است...

ومؤثرترین دارو:"خنده" است...

*لاشخور کیست!؟*

https://s6.uupload.ir/files/%D9%84%D8%A7%D8%B4%D8%AE%D9%88%D8%B1_762j.jpg

*لاشخور کیست!؟*

کسی که حتی تو لحظه تحویل سال و خوشی مردم، دنبال بهانه است، که از بین کلی نکته مثبت، بیاد دنبال یه بهونه بگرده برا مأیوس کردن مردم!

آقایون لاشخور! مردم نگاهشون به میز خدمته... نه میز هفت سینی که آقا بالاسرای شمام نداشتن

بفــــــهم... نفـــــــهم

ضرب المثل اگر تو کلاغی من بچه کلاغم به فرد یا افرادی می گویند که «خود» را زرنگ و باتجربه می‌دانند و دیگران را بلانسبت احمق فرض می‌کنند!

روزی بود، روزگاری بود. کلاغی بود که برای اولین بار جوجه دار شده بود. برای جوجه اش کرم می آورد تا بخورد. جوجه را زیر بالش می گرفت و گرم می کرد. آفتاب که می شد بالش را سایبان جوجه می کرد، و خلاصه کاملا به فکر جوجه ی یکی یکدانه اش بود.جوجه کلاغ هر روز بزرگتر از دیروز می شد و فداکاری های مادرش را می دید.

 وقت پرواز جوجه کلاغ که شد، مادرش همه ی راه های پرواز را به او یاد داد. جوجه به خوبی پرواز کردن را یاد گرفت و روز اول پروازش را با موفقیت پشت سر گذاشت. شب که شد،مادر و جوجه هر دو خوشحال بودند که این مرحله را هم پشت سر گذاشتند. کلاغ که هنوز نگران جوجه اش بود به او گفت‌ :«گوش کن عزیزم! آدم ها حیله گر و با هوش اند. مبادا فریب آن ها رابخوری. مواظب خودت باش. پسر بچه ها همیشه به فکر آزار و اذیت جوجه کوچولوهایی مثل تو هستند. با سنگ به پر و بال آنها می زنند و اسیرشان می کنند.»

جوجه کلاغ گفت: «چشم مادر! کاملاً مواظب بچه ها هستم.»کلاغ که فکر می کرد جوجه اش تجربه‌ای ندارد، باور نمی کرد که با دو جمله نصیحت، جوجه اش به خطرهای سر راه پی برده باشد. این بود که گفت: «فقط مواظب بودن کافی نیست. چشم و گوش هایت را خوب باز کن. تا دیدی بچه‌ای قصد دارد به طرف تو سنگ پرتاب کند، فوری پرواز کن و از آنجایی که هستی دور شو.»

 بچه کلاغ که خوب به حرف‌های مادرش گوش می‌داد گفت: مادر! اگر این آدمی‌زاده، سنگ را در آستین پنهان کرده بود، چه؟! کلاغ مادر، از این گفته بچه‌اش حیرت کرد و گفت: آفرین به تو با این همه هوش و ذکاوتت!

بچه کلاغ گفت: مادر، فراموش نکن که اگر تو کلاغی، من بچه کلاغم!

مبارزه علیه بزرگترین شبکه نفاق و انحراف در حوزه های علمیه

https://s6.uupload.ir/files/%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D9%87_%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87_jv2n.jpg

مبارزه علیه بزرگترین شبکه نفاق و انحراف در حوزه های علمیه

از بزرگترین خدمات آیت الله ری شهری به انقلاب اسلامی برخورد و مبارزه با منحرفین و خیانتکاران در لباس روحانیت بود ( شریعتمداری و منتظری و مهدی هاشمی و... ) اگر مجاهدت ایشان نبود، انقلاب بزرگ‌ترین میراث امام وثمره‌ی ۱۴قرن تلاش و جهاد علما و شیعیان از بین می‌رفت