عمر بن خطاب برخاست و گفت: مبارک باشد ای پسر ابی طالب. تو مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمن هستی
«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِینَ»
[و برخی از مردم میگویند: ما به خدا و روز بازپسین ایمان آوردهایم، ولی گروندگان (راستین) نیستند] (بقره ، آیه ۸)
1) حضرت امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: وقتی در روز غدیر رسول خدا صلی الله علیه و آله امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام را در آن جایگاه معروف ایستاند، خطاب به مردم فرمود: ای بندگان خدا، نسب مرا بیان کنید: عرض کردند: تو محمّد بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف هستی. سپس فرمود: ای مردم، آیا من از شما بر خودتان أولی نبوده، مولای شما و از شما بر خودتان سزاوارتر نیستم؟ عرض کردند: بله ای رسول خدا صلی الله علیه و آله. رسول خدا صلی الله علیه و آله رو به سوی آسمان کرد و سه مرتبه فرمود: خدایا گواه باش که این بنده ات چنین گفت و آنها چنین گفتند. سپس فرمود: بدانید هر که من مولای او و از او بر خودش سزاوارتر هستم این علی مولای او و از او بر خودش سزاوارتر است. خدایا، دوستدار او را دوست بدار و دشمن او را دشمن باش. یار او را یاور باش و خوارکننده او را خوار گردان.
سپس فرمود: ای ابوبکر، برخیز و با او در مقام امیر مؤمنان بیعت کن. وی برخاست و چنین کرد. سپس فرمود: ای عمر! برخیز و با او در مقام امیر مؤمنان بیعت کن. وی برخاست و بیعت کرد. بعد از آن به همه آن نه نفر و سپس به سران مهاجرین و انصار فرمود و همه آنها بیعت کردند. از میان آن جمع، عمر بن خطاب برخاست و گفت: مبارک باشد ای پسر ابی طالب. تو مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمن هستی. سپس در حالی که این عهد و پیمان بر آنان گران بود از آن جا بیرون رفته و پراکنده شدند. بعد از آن رویداد، گروهی از سرکشان ستمگر آن قوم، در میان خویش دسیسه چیدند (وگفتند:) اگر در محمد صلی الله علیه و آله شائبه ای وجود داشت (و انتقال ولایت به علی علیه السلام منشأ وحیانی نداشت) محمد صلی الله علیه و آله قطعاً این مقام را به علی علیه السلام نمی سپرد و (در این صورت ) آنان (توطئه کنندگان) نیز اجازه نمی دادند علی علیه السلام به این مقام برسد و در این جایگاه بماند.
اما خداوند متعال از دل های آنان و آن چه در آن می گذشت آگاه بود. آنها نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله می آمدند و می گفتند: به راستی که علی علیه السلام را نزد خداوند و خود و ما محبوب ترین آفریدگان قرار دادی و او را برای در امان نگاه داشتن ما از حکومت بیدادگران و ستم گران کافی دانستی. خداوند متعال می دانست آنان در دل خلاف گفته هایشان و در سر دسیسه ای داشته، راه دشمنی در پیش گرفته اند و برآنند تا این مرد شایسته را از این امر کنار زنند. پس خداوند حضرت محمّد صلی الله علیه و آله را از نیت آنها باخبر ساخت و فرمود: ای محمّد! «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ» اوست که تو را فرمان داد تا علی علیه السلام را امام و مهتر و پیشوای امّتت گردانی، حال آن که «وَمَا هُم بِمُؤْمِنِینَ» یعنی به ولایت علی علیه السلام ایمان ندارند؛ بلکه بر کشتن تو و او تبانی کرده اند و خود را آماده کرده اند تا اگر شائبه ای در تو ببینند از علی علیه السلام سرپیچی کنند.
1 - تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع)، ص 111، ح 58