همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

آدمی که کار دارد، کار می خواهد چکار؟

آدمی که کار دارد، کار می خواهد چکار؟

خانه‌ی بی بام و در دیوار می خواد چکار؟

شاعری که شعر نو می گوید و شعر سپید

مثنوی یا مخزن الاسرار می خواد چکار؟

کاغذ او کاغذ سیگار باشد بهتر است

شاعر اصلاً کاغذ آچار می خواهد چکار؟!

هم سفید و هم خز است و هم مُد امروز نیست

مانده ام این ریش را ستار می خواهد چکار؟

آن صدای مخملی بی ساز خیلی بهتر است

من نمی فهمم حسن گیتار می خواهد چکار؟

حضرت مجنون فقط لیلی به دردش می‌خورد

در بیابان ها کش شلوار می خواهد چکار؟!

سرزمین بی حساب و بی کتاب از هر نظر

در شگفتم مرکز آمار می خواهد چکار؟؟!!

اصفهان خشک و بی آب و علف در حیرتم

زنده رودش مرغ ماهی خوار می خواهد چکار؟؟

با دو لنز سبز وقتی چشم رنگی می شود

سینمای مملکت گلزار می خواهد چکار؟!

شاعری که بیت بیت شعرهایش آبکی است

جمله‌ی "تکرارکن، تکرار" می خواد چکار؟

کارگردانی که سیمرغ بلورین برده است

من نمی دانم دگر اسکار می خواهد چکار؟

شوفری که با یسائی روز و شب سر کرده است

پشت خاور سی‌دی عصّار می خواهد چکار؟؟

هشت تا گُل خورده این دروازه بان تیره بخت!

من نمی فهمم دگر اخطار می خواد چکار؟؟!!

کار بسیار است و بیکاری کم و فرصت زیاد

واقعاً کشور وزیر کار می خواهد چکار؟؟!!

سعید بیابانکی

وطنز |

vatanz_ir

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.