به سلامتی همه مامانایی که هروقت صداشون کنیم
میگن:جانم!
و هروقت صدامون می کنن،میگیم:چیه؟ها...؟
به سلامتی مادرایی که می تونند تا 10 تا فرزندشونا
نگهداری کنند اما 10 فرزند نمی تونند از یک مادر نگهداری کنند!
به سلامتی مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاد بچه هاشون دادند ، ولی تو پیری
بچه هاشون خجالت میکشند
ویلچرشون رو هل بدند!
به سلامتی مادری که وقتی غذا سرسفره کم میاد
اولین کسی که از اون غذا دوست نداره خودشه!
به سلامتی مادر .
تنها کسی که وقتی شکمشو لگد می زدم از شدت شوق می خندید!
به سلامتی
مادر که دیوارش
از همه کوتاه تره !!!!!
دیــدن لــبــخــنــد آنــهایــی
ڪــه رنــج مــے ڪــشــنــد
از دیــدن اشــڪ آنــها
دردنــاڪــتــر اســتــ
loulemancity
اگه گدا دیدی هیچوقت
تو دلت نگو
راست میگه یا دروغ؟
بدم یاندم؟
آدم خوبیه یا بدیه؟
چشماتو ببند و کمکش کن
تا وقتی رفتی گدایی
پیش خدا
خداهم ازت نپرسه
افزایش موارد آزاد جنسی در مدارس اسرائیل، دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی را واداشته است با راه اندازی کمپینی، خواستار پایان دادن به این وضعیت اسفناک شوند
دولت ما تازه آرزوی اجرای سند 20:30 دارد...
سیداسمعیل
از ترس پدرم، خودم را سوزاندم
بهخاطر عقاید خرافی پدر و مادرم خودم را سوزاندم.
۱۲سال بیشتر نداشتم که شوهرم دادند. اتفاقی در دوران عقد برایم افتاد که مادرم تهدیدم کرد پدرت به خانه بیاید، تو را میکشد. برای همین خودم را سوزاندم؛ چون از پدرم میترسیدم.
آنقدر در بیمارستان به من مورفین زدند که وقتش که میشد، به بهانههای مختلف بیتابی میکردم تا آمپولم را بزنند. وقتی مرخص شدم، شوهرم میگفت مواد بکشی، دردت ساکت میشود. آنقدر کمسنوسال بودم که حرفش را بدون چون و چرا قبول کردم و معتاد شدم.
شوهرم من را مجبور میکرد که دنبال پول بروم. شیر نداشتم به دختر کوچکم بدهم، قند توی آبجوش میریختم و میدادم بچهام بخورد. بالاخره از خانه زدم بیرون و کارتنخواب شدم.
من ته خط را دیدم. واقعا ته مواد چیزی بهجز بدبختی نیست. شوهرم ازدواج کرده است و حالا دخترهایم به زنی دیگر، مادر میگویند. دلم میخواهد پاک شوم. صورتم را جراحی کنم و درست زندگی کنم.
شرح زندگی ملیکا را اینجا بخوانید
shahraraonline.com/news/78714
آخرین اخبار مشهد در شهرآرانیوز