تصمیم قاطع مدیریتی

تصمیم قاطع مدیریتی

روزی مدیر یکی از شرکت های بزرگ در حالیکه به سمت دفتر کارش می رفت چشمش به جوانی افتاد که در راهرو ایستاده بود و به اطراف خود نگاه میکرد.جلو رفت و از او پرسید: «شما ماهانه چقدر حقوق دریافت می‌کنی؟»جوان با تعجب جواب داد: «ماهی 2000 دلار.»مدیر با نگاهی آشفته دست به جیب شد و از کیف پول خود 6000 دلار را در آورده و به جوان داد و به او گفت: «این حقوق سه ماه تو، برو و دیگر اینجا پیدایت نشود، تو اخراجی !ما به کارمندان خود حقوق می‌دهیم که کار کنند نه اینکه یکجا بایستند و بیکار به اطراف نگاه کنند.»جوان با خوشحالی از جا جهید و به سرعت دور شد. مدیر از کارمند دیگری که در نزدیکیش بود پرسید: «آن جوان کارمند کدام قسمت بود؟»کارمند با تعجب از رفتار مدیر خود به او جواب داد: «او پیک پیتزا فروشی بود که برای کارکنان پیتزا آورده بود.»

نکته:برخی از مدیران حتی کارکنان خود را در طول دوره مدیریت خود ندیده و آنها را نمی‌شناسند. ولی در برخی از مواقع تصمیمات خیلی مهمی را در باره آنها گرفته و اجرا می‌کنند.

سخنگوی ستاد خدمات سفر خراسان رضوی:

http://uupload.ir/files/cvkq_%D8%B3%D8%AE%D9%86%DA%AF%D9%88%DB%8C.jpg

سخنگوی ستاد خدمات سفر خراسان رضوی:

ورود بیش از ۳.۵ میلیون نفر زائر و مسافر به استان طی شش روز گذشته

فرهنگیان خراسان رضوی

زندگی پس از مرگ رئیس:

زندگی پس از مرگ رئیس: شما به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارید؟
کارمند: بله!رئیس: خوب است. چون ساعتی پیش پدربزرگتان به اینجا آمده و می‌خواهد شما را ببیند،همان که دیروز برای شرکت در مراسم تشییع جنازه اش مرخصی گرفته بودید.

ﺟﺎﻥِ ﻣﻦ، ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ

ﺟﺎﻥِ ﻣﻦ، ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
زندگی درگذرآیته ها جادارد
با سفرهای پر از خاطره پیمان دارد
زندگی خواب لطیفی است که گل می بیند
اضطراب و هیجانی است که انسان دارد
زندگی کلبه دنجی ست که در نقشه خود
دو سه تا پنجره رو به خیابان دارد
گاه با خنده عجین است و گهی با گریه
گاه خشک است و گهی شرشر باران دارد
زندگی مرد بزرگیست که در بستر مرگ
به شفابخشی یک معجزه ایمان دارد
زندگی حالت بارانی چشمان تو است
که در آن قوس و قزح های فراوان دارد
زندگی آن گل سرخی ست که تو می بویی
یک سرآغاز قشنگی ست که پایان دارد