بیانات گهر بار پرفسور میرزایی

بیانات گهر بار پرفسور میرزایی

 

ﯾﮏ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺳﻔﯿﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺍﺑﺮﯼ ﭘﻮﺷﯿﺪﻣﺶ ﻭ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﮔﺮﻓﺖ وﮔﻠﯽﺷﺪ .ﻭ ﻣﻦِ ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ، ﭘﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻧﮕﺮﻓﺘﻢ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﺸﻮﯾﻢ ﭘﺎﮎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.ﻭﻟﯽ ﻧﺸﺪ ...ﺑﻌﺪﻫﺎ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺷﺴتم ﭘﺎﮎ ﻧﺸﺪ؛ﺣﺘﯽ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺑﻪ ﺧﺸﮑﺸﻮﯾﯽ ﺩﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺸﻮﯾﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﺪﺍﺷﺖ !!!ﺁﻗﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﺧﺸﮑﺸﻮﯾﯽ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮔﻔﺖﺍﯾﻦ ﻟﺒﺎﺱ ﭼِﺮﮎ ﻣﺮﺩﻩ ﺷﺪﻩ "!ﮔﻔﺖ : ﺑﻌﻀﯽ ﻟﮑﻪ ﻫﺎ ﺩﯾﺮ ﮐﻪ ﺷﻮﺩ، ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻧﺪ؛ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﭘﺎﮎ ﺷﻮﻧﺪ"ﭼﺮﮎ ﻣُﺮﺩﻩ ﺷﺪ ...ﻭ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﻮﺷﯿﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﮔﺬﺍﺷﺖ !ﺑﻌﯿﺪ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺩﻝ ﺁﺩﻡ ﻫﻢ ﮐﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺍﺯ ﻟﺒﺎﺱ ﺳﻔﯿدﺣﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻟﮑﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ؛ﻭﻗﺘﯽ ﻟﮑﻪ ﺷﺪ ﺍﮔﺮ ﭘﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻧﮕﯿﺮﯼ، ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﭼﺮﮎ ...ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺻﺎﺣﺐ ﺧﺸﮑﺸﻮﯾﯽ " ﻟﮑﻪ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺳﺖ، ﺗﺎ ﺯﻧﺪﻩ‌، ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺴﺖ ﻭ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ..."ﻫﯿﭻ ﺁﺩﻣﯽ ﯾﮏ ﺷﺒﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ وﻫﯿﭻ ﺁﺩﻣﯽ ﯾﮏ ﺷﺒﻪ ﺗﺼﻤﯿﻤﺎﺕ ﺑﺰﺭﮒ ﻧﻤﯽﮔﯿﺮﺩ ...ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﯾﮏﺭﻭﺯ ﺑﯽﺧﺒﺮ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭼﻤﺪﺍﻥ بر ﻣﯽﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﯽﺭﻭﺩ، ﺷﮏ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺒﻞﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻓﺘﻪﺍﺳﺖ ...ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽﺯﻧﺪ ﮐﻪ " ﺧﺴﺘﻪﺍﻡ " ﺷﮏ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺪﺕﻫﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﻣﻨﺘﻈﺮِ ﺷﻨﯿﺪﻥِ ﯾﮏ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺒﺎﺷﯿﺪِ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻩﺍﺳﺖ ...ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﻏﺎﻓﻞ ﻣﯽﺯﻧﺪ ﺯﯾﺮ ﮔﺮﯾﻪ، ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﺪﺕﻫﺎ ﻗﺒﻞ ﯾﮏ ﺑﻐﺾِ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﯾﻦﻃﺮﻑ ﻭ ﺁﻥﻃﺮﻑ ﻣﯽﺑﺮﺩﻩ ...

ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺩﻟﻬﺎﯼ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﻭﺩﻟﻬﺎﯼ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺑﺎﺷﯿﻢ ....که دیر نشود

ارسالی صیادی ازلولمان

به یاد پدر

این مطلب رادرجایی خواندم دلم نیامد برای شماارسال نکنم

تاجوونای امروزی تابه یک پول وپله ای می رسند

فکرمکنند فقط تنهایی وبا زحمت های خودشون بوده

که به جایی رسیدندالان من پنجاه وپنج سال دارم

به یاد پدر

یادش بخیر

پدرم این جوری بود

چهارساله ساله که بودم فکر می کردم پدرم هر کاری رو می تونه انجام بده .

وقتی پنج ساله شدم فکر می کردم پدرم خیلی چیزها رو می دونه .

وقتی شش ساله شدم فکر می کردم پدرم از همة پدرها باهوشتر.

وقتی هشت ساله شدم ، گفتم پدرم همه چیز رو هم نمی دونه.

وقتی ده ساله که شدم با خودم گفتم ! اون موقع ها که پدرم بچه بود همه چیز با حالا کاملاً فرق داشت.

وقتی دوازده ساله که شدم گفتم ! خب طبیعیه ، پدر هیچی در این مورد نمی دونه .... دیگه پیرتر از اونه که بچگی هاش یادش بیاد.

وقتی چهارده ساله که شدم گفتم : زیاد حرف های پدرمو تحویل نگیرم اون خیلی اُمله .

وقتی شانزده  که شدم دیدم خیلی نصیحت می کنه گفتم باز اون گوش مفتی گیر اُورده .

وقتی هیجده ساله که شدم . وای خدای من باز گیر داده به رفتار و گفتار و لباس پوشیدنم همین طور بیخودی به آدم گیر می ده عجب روزگاریه .

وقتی بیست ویک ساله که شدم پناه بر خدا بابا به طرز مأیوس کننده ای از رده خارجه

وقتی بیست وپنج ساله که شدم دیدم که باید ازش بپرسم ، زیرا پدر چیزهای کمی درباره این موضوع می دونه زیاد با این قضیه سروکار داشته .

وقتی سی  ساله که شدم به خودم گفتم بد نیست از پدر بپرسم نظرش درباره این موضوع چیه هرچی باشه چند تا پیراهن از ما بیشتر پاره کرده و خیلی تجربه داره .

وقتی چهل ساله که شدم مونده بودم پدر چطوری از پس این همه کار بر میاد ؟ چقدر عاقله ، چقدر تجربه داره .

وقتی پنجاه ساله که شدم حاضر بودم همه چیز رو بدم که پدر برگرده

تا من بتونم باهاش دربارة همه چیز حرف بزنم !

اما افسوس که قدرشو نتونستم خیلی چیزها می شد ازش یاد گرفت !

یادهمه پدرهای ازدست رفته گرامی بادشادروح همه صلوات

 

جعفرزاده : آموزش های الکترونیکی باعث دور شدن دانش آموزان و دانشجویان از کتاب نشود

جعفرزاده : آموزش های الکترونیکی باعث دور شدن دانش آموزان و دانشجویان از کتاب نشود


فراسوی کوچصفهان /

عضو فراکسیون رسانه و هنر مجلس معتقد است گاهی رشد تکنولوژی با آسیب هایی همراه است که نمونه آن دور شدن جوانان و نوجوانان از فضای کتاب های کاغذی است که با برنامه ریزی می توان مانع کاهش رویکرد آنها به کتاب شد.

غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری خانه ملت، با اشاره به کتابگردی اخیری که در هفته کتاب و کتابخوانی در شهرستان رشت داشته است، گفت: طی این دوره کتابگردی در نشست های مختلفی اعم از تجلیل از کتابداران و کتابخانه های برتر حضور یافته و از نمایشگاه کتاب گیلان بازدید کردم.

نماینده مردم رشت در مجلس شورای اسلامی بر همین اساس تصریح کرد: استقبال جوانان و نوجوانان از نمایشگاه کتاب بسیار خوب بود و امیدواریم این رویکرد در سطح گسترده تری از جامعه ایجاد شود.

آموزش های الکترونیکی باعث دور شدن دانش آموزان و دانشجویان از کتاب نشود

وی در ادامه با بیان اینکه فضای مجازی به علت در دسترس بودن و ارزانی آن باعث شده است تا جوانان را از کتاب دور کند، بیان کرد: رشد تکنولوژی در برخی موارد موجب خسارت می شود که نمونه آن آموزش های الکترونیکی است که باعث می شود دانش آموزان از فضای کتاب های کاغذی دور شوند.

جعفرزاده ایمن آبادی ادامه داد: آموزش الکترونیکی از سویی موجب آسیب های روحی و جسمی(آسیب چشمی) می شود و از سوی دیگر موجب آسیب اجتماعی نیز خواهد شد و در نهایت نیز منجر به مغفول ماندن کتاب می شود.

عضو فراکسیون رسانه و هنر مجلس شورای اسلامی در پایان با ابراز امیدواری از اینکه کتاب جایگاه خود را میان جوانان پیدا کند، خاطرنشان کرد: در گفت و گوهایی که طی بازدید خود از نمایشگاه کتاب با جوانان داشتم متوجه شدم آنها علاقه زیادی به مطالعه کتاب دارند و صرفا فراهم کردن شرایط از سوی حکومت می تواند آنها را به سمت کتابخوانی ترغیب کند.

برگرفته ازفراسوی کوچصفهان

یاران زنده امام حسین(ع)

یاران زنده امام حسین(ع)  

آیا از یاران امام حسین(ع)کسی هم زنده ماند؟
آنچه از بررسى کتب تاریخ به دست آمده این است که: هشت نفر از همراهان و یاران امام حسین(ع)زنده ماندند :
1 - عقبة بن سلمان(1)
وى غلام رباب، دختر امرى‏ء القیس، همسر امام حسین(ع)بود که او را به اسارت گرفتند و نزد عمر سعد بردند و چون از او پرسید: «تو کیستى؟» پاسخ داد: برده‏اى هستم. عمر سعد او را آزاد کرد.
2 - مرقع بن قمامه (2)
او را نیز به اسارت گرفتند و قبیله وى از عمر سعد براى او امان گرفتند و نزد عبیدالله زیاد بردند و عمر سعد ماجراى او را باز گفت و پسر زیاد او را به بحرین تبعید کرد و در آنجا سکونت گزید.
3 - مسلم بن ریاح (3)
وى نیز از همراهان امام حسین(ع)بود و پرستارى آن حضرت را مى‏کرد. پس از شهادت آن حضرت زنده ماند و از کربلا گریخت.
مسلم بن ریاح از جمله کسانى است که قسمتهایى از ماجراى کربلا را نقل کرده است.
4 - حسن بن حسن (5)
حسن بن حسن که مشهور به حسن مثنى است در روز عاشورا زخمى و مجروح گردید وبا وساطت اسماء بن خارجه فزارى که در لشکر عمر سعد بود و با او خویشاوندى داشت، از کشتن او صرف نظر کردند، و او را به کوفه آوردند و معالجه کردند و پس از بهبودى به مدینه بازگشت.
5 - عمر بن حسن.(6)
اینان نیز به گفته برخى از اهل تاریخ در کربلا بودند، ولى زنده مانده و به شهادت نرسیدند.
پی نوشت:
1. زندگانى حضرت امام حسین (ع)، باقر شریف قرشى / مترجم سید حسین محفوظى اهوازى‏، بنیاد معارف اسلامى‏،قم، ج‏3،ص:151.
2.همان،ص374.
3. تاریخ ابن عساکر، ترجمة الامام الحسین (ع)، تحقیق محمودى، ص 2345، شماره 281.
4. زندگانى حضرت امام حسین(ع)، ترجمه بحار الأنوار، علامه مجلسى / مترجم محمدجواد نجفى‏ ، اسلامیة،تهران‏ ،ص:139.
5. سیره معصومان، سید محسن امین عاملى / مترجم على حجتى کرمانى‏، سروش‏، تهران‏، ج‏5،ص:185.
6. زندگانى حضرت امام حسین (ع)، باقر شریف قرشى / مترجم سید حسین محفوظى اهوازى‏، بنیاد معارف اسلامى‏،قم، ج‏3،376.

تی قیافه جا معلومه پول گازَم نَری فَدی...!!

برق پولَ فاندابیم امروز بومودِ گازَ قطَ کونید

واوَرسم چرا گازَ قطَ کوداندرید؟!

بوگوفت می کمر دَرد کُونه ناتانَم تیرَ فوچوکَم بیشَم بُجور

تی قیافه جا معلومه پول گازَم نَری فَدی...!!

 

محمدازرشت