زبانحال حضرت زینب کبری(س)

اگرحسین من تویی سرت کو

به من بگوعلی اکبرت کو

 

تبلیغات رایگان

ماشین های اداری

آرتام پارس

فروش وخدمات پس ازفروش انواع:

پرینتر،فکس،مانیتور،دستگاه تست اسکناس،ماشین حساب

سی متری طلاب میثم تمار مقابل نیثم6

پخش موادمصرفی وشارژکاتریچ

باپیک رایگان

نمایندگی رسمی تونر

MAP

مدیریت:برقی

تلفن:

09159022210 - 32387056

چهل روزبرعهدخودوفادارباشیم

چهل روز برعهدخود وفادارباشیم

باد هم کم نکند سوز دل صحرا را

قطره ای عشق به آتش یکشد دریا را

این ترک خورده  دلم  وحشت آن را دارد

که بمیرد و نبیند پسر زهرا را

 

تکیه گاه تعزیه خوانی


تکیه گاه

تعزیه خوانی

درتکیه ما چندسالی مراسم تعزیه خوانی برگزارشدولی بعدازفوت چندبزرگ تکیه این رسم به مرورکمرنگ شد تااینکه برای همیشه تعطیل شد 4یا5ساله بودم که اولین تعزیه رادرتکیه دیدم مراسم درخیابان جلوی تکیه برگزارمی شد بعدازمراسم باپدرم داخل تکیه می رفتیم جمعیت زیادی آمده بودندخیلی ها هم محله ای بودند بقیه رانمی شناختم چون ازبین جمعیت چیزی نمی دیدم پدرم من را روی دوشش گذاشته بودصحنه غریبی بودمردها وزن هایی بالباس عجیب که شمشیر ونیزه وسپرداشتند وطبل هایی که صدای ضربه هایش تن مان را می لرزاندسالها بعدفهمیدم که آن زن ها زن نبودند بلکه مردها شبیه شان را اجرامی کردند چون با پدرم بودم ومی دیدم بقیه مردم هم ایستاده اند نمی ترسیدم ولی خیلی تحت تاثیرمحیط بودم هم برایم تازگی وجذابیت داشت که تاحالا چنین چیزی ندیده بودم هم لحن کوبنده شبیه خوانان که باصدای بلندحرف می زدند وشعرمی خواندندبه من دلهره می دادوهم وقتی گریه مردمرامی دیدم دلم می گرفت وبغض می کردم خاطره اش هیچ وقت فراموشم نمی شودتامدت هاتحت تاثیر این صحنه هابودم وقتی مردی بالباس قرمزکه بعدا فهمیدم نامش شمراست خنجربه دست دورمردهای باشال سبزمی چرخید ورجزمی خواند وقتی اهلبیت همدیگررادرآغوش می گرفتندوضجه میزدندوقتی مجلس تمام می شد مردم به هم تسلیت والتماس دعا می گفتندواشک هایشان راپاک می کردند وقتی که همان سربازخشن قرمزپوش کلاهخودش راازسربرمی داشت دیدم همای چای ریزتکیه است که چشم هایش سرخ شده ورفت گوشه ای نشست وبه پرچم (یااباعبدا...)بوسه می زد

علیرضاکارگر

برگرفته ازروزنامه خراسان

فریادابدی


بریده ها

فریادابدی

پس حسین سیاستمداری نیست که به خاطرشراب خواری وسگ بازی یزید با اودرگیری پیداکرده باشد واین حادثه غم انگیز اتفاق افتاده باشد.! اووارث پرچم سرخی است که ازآدم همچنان دست به دست برسردست انسانیت می گردد واکنون به دست اورسیده است واو نیزبا اعلام این شعارکه هرماهی محرم وهرروزی عاشورا وهرسرزمینی کربلا این پرچم را دست به دست به همه راهبران مردم وهمه آزادگان عدالتخواه درتاریخ بشریت سپرده است واین است که درآخرین لحظه ای که میرود تا بمیرد وپرچم را ازدست بگذارد،به همه نسل ها درهمه عصرهای فردا فریاد برمی آورد که آیا کسی هست که مرایاری کند؟!

برگرفته ازکتاب(حسین وارث آدم)اثردکترشریعتی