معجزه‌های خاموش یک بهشت فراموش شده!

معجزه‌های خاموش یک بهشت فراموش شده!

مادرها  همیشه معجزه می‌کنند گاهی با دست‌هایشان مثلا وقتی می‌توانند از ته دیگ زعفرانی چنان شعبده‌ای بسازند که خورشید را از دل آسمان پایین بکشند و وسط قابلمه ته چین ظاهر کنند، آن وقت با بوی غذایش برای بچه‌ها حتی در و دیوارهای خانه را هم به حرف بیاورند.... یا با چشمهایشان آنجایی که هر چقدر اتاقتان را زیر و رو می‌کنید و آن چیزی را که می‌خواهید پیدا نمی‌کنید اما یک نگاه آنها کافی است تا همه گم کرده‌هایی که دنبالش می‌گردید برایتان پیدا کنند.

مادرها با دعاهایشان هم معجزه بلدند کافی است فقط توی زندگی‌تان هرجا که روی یک بلندی ایستادید گوشتان را باز کنید تا صدای همه آیه الکرسی‌هایی که به رفت و آمدهایتان سنجاق کردند بشنوید.

در دنیای دو دوتا چارتاها مادرها دیوانه‌اند، دیوانه‌هایی که هیچ کارشان با منطق بقیه موجودات حساب گر این دنیا جور در نمی‌آید. مادرها مجنون‌های خودخواسته‌ای  هستند که تصمیم می‌گیرند شیشه عمرشان را به بچه‌ها و جگرگوشه‌هایشان بسپرند، تازه این را هم خوب می‌دانند آنقدر که باید مواظبش نیستند. آنها به این امید زنده‌اند که فرشته‌های نجات بچه‌ها باشند و برایشان معجزه کنند.

رویا سادات هاشمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.