هاشمی رفسنجانی و نامحرم دانستن مردم

هاشمی رفسنجانی و نامحرم دانستن مردم

در آستانه سالگرد فوت آقای #هاشمی_رفسنجانی /١

با مطالعه خاطرات آقای هاشمی مشخص می‌شود که نویسنده آن در این خاطره‌نویسی‌ها با #مردم بی‌پرده، صاف و شفّاف سخن نگفته است و حتی در مواردی عادی و پیش‌پا افتاده با پرده‌پوشی، #نهان‌کاری، سربسته و آهسته گذاشته و گذشته است، گویی #ملّت_بزرگ_ایران را که امام قدس سره الشریف با همه وجود به آن‌ها عشق می‌ورزید و آن‌ها را محرم راز می‌دانست، نامحرم می‌داند!

جناب #هاشمی_رفسنجانی در جایجای خاطرات خود تلاش کرده است پیرامون رویدادها و جریان‌های تاریخی دوران انقلاب اسلامی با پرده‌پوشی و پنهان‌کاری قلم بزند و سخن بگوید. البته آوردن برخی از موضوعات و رویدادهای سیاسی شاید در یک برهه زمانی به #مصلحت امنیت کشور و نظام نباشد و برای بازگو کردن آن به گذر زمان نیاز باشد، لیکن جناب هاشمی در خاطرات خود برخی از جریان‌ها و رویدادها را سربسته گذاشته و گذشته است که نه‌تنها جنبه اسرار و امنیتی نداشته، بلکه توضیح آن برای مردم می‌توانست یک سلسله واقعیت‌های تاریخی را روشن کند تا برای نسل امروز و نسل‌های آینده درس عبرت باشد.

از این دست جریان، دستگیری و مرگ شیخ #حسن_لاهوتی در سال ١٣۶٠ است که در پرده ابهام مانده و تاکنون نیز کسی برای مردم توضیح نداده است که نامبرده چرا دستگیر شد و چگونه درگذشت؟! در آن روزها این خبر را که لاهوتی بر سر هواداری از #سازمان_مجاهدین_خلق»! با امام و نظام #جمهوری_اسلامی مشکل پیدا کرده و در صف مخالفان قرار گرفته است همگان دریافتند، لیکن علت دستگیری و بازداشت او از سوی #دادستان_انقلاب_اسلامی و مرگ او در زندان در همان ساعت‌های اولیه‌ای که بازداشت شده بود، تاکنون برای ملّت ما روشن نشده و در پرده ابهام مانده است.

انتظار می‌رفت که جناب هاشمی رفسنجانی چون با این جریان از نزدیک درگیر بوده است، بی‌پرده و #شفّاف واقعیت‌ها را آشکار سازد و مردم را در متن این رویداد تاریخی قرار دهد. بی‌تردید شرح و بیان موضع سیاسی آقای لاهوتی و این‌که چرا دادستان انقلاب اسلامی او را بازداشت کرد و آیا مرگ او به علت #خودکشی یا سکته بود، از مسائل مهم امنیتی و اطّلاعاتی نیست که بازگو کردن آن به مصلحت نظام جمهوری اسلامی نباشد لیکن جناب هاشمی در خاطرات خود این جریان را به گونه‌ای سربسته، پیچیده و با پرده‌پوشی و نهان‌کاری مطرح می‌کند و می‌گذرد که جز رازداری برای یک خطاکار و در تاریکی نگاه داشتن مردم، نامی نمی‌توان بر آن نهاد.(برگرفته از کتاب روایت‌های ناروا، فصل دوم)

عبرتهای عاشورا

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.