اسیر شدیم از دست اینا

اسیر شدیم از دست اینا

توی اتوبوس نشسته بودم، دیدم دوتا دختر بدون روسری توی قسمت مردونه سوار شدن.

بعد چند دقیقه یه آهنگ گذاشتن و شروع کردن به خوندن!!

یهویی یه خانم از قسمت زنونه بلند شد رفت طرفشون و شروع کرد به فحش دادن! می‌گفت بخاطر مهسا امینی نباید آهنگ بذارید و خوشحال باشید.

دخترها هم می‌گفتن تو نمی‌تونی جلوی آزادی مارو بگیری و به تو مربوط نیست! چیزی نگذشت که دعوای لفظی به گیس و گیس کشی تبدیل شد.

حالا چون تو قسمت مردونه بود، مردها اومده بودن جدا میکردن. جالب اینجا بود که همین دخترها به مردها میگفتن چرا به ما دست می‌زنید؟!

مردها هم می‌گفتن این تفکر قرون وسطایی رو کنار بذارید، کاریتون نداریم که؛ فقط داریم جداتون می‌کنیم!!/جنس اول

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.