جسارت مجدد به تمثال امام خمینی در میدان مرجعیت قم!

جسارت مجدد به تمثال امام خمینی در میدان مرجعیت قم!

شب گذشته به تمثال امام خمینی ره در میدان مرجعیت قم جسارت شده و عاملان آن با رنگ پاشی و آتش زدن سعی داشتند تمثال را تخریب کنند.

نیروهای شهرداری بعد از اطلاع بلافاصله در محل حاضر شدند و به ترمیم موقت آن پرداختند.

چند شب پیش نیز عده‌ای، چند کوکتل مولوتوف به مدرسه علمیه معصومیه پرتاب کرده بودند. *همشهری

شهادت رزمنده مدافع حرم، بسیجی جهادگر حجت‌الاسلام محمد مویدی در آمبولانس

شهادت رزمنده مدافع حرم، بسیجی جهادگر حجت‌الاسلام محمد مویدی در آمبولانس

این شهید که یک طلبه جهادی بود و از راه کشاورزی امرار معاش می‌کرد چند روز پیش در آشوب‌های شیراز به شهادت رسید

علی دایی، علی کریمی نگاهی به دستای شهید محمد زارع مویدی بندازید

و نگاهی هم به دستای خودتون لعنت به شما و زندگی کثیفتون

مامور سرشماری: سلام . مادر جان

مامور سرشماری: سلام . مادر جان

میشه لطفا بیای دم در ؟سلام پسرم .. بفرما ؟

از سر شماری مزاحمت میشم مادر تو این خونه چند نفرید ؟

اگه میشه برو شناسنامه هاتونو بیار بنویسمشون ..

مادر لای در رو بیشتر باز کرد وبا سر گردنش سر و ته کوچه رویه نگاهی انداخت .

چشماش پر شد ازاشک و گفت :پسرم قربونت برم میشه ما رو فردا بنویسی

مادر چرا ؟مگه فردا میخواید بیشتر بشید ؟!!برو لطفا شناسنامتو بیار

وقت ندارم .

آخه پسرم 31 سال پیش رفته جبهه هنوز برنگشته

شاید فردا برگرده بشیم دو نفر .

سر شمارسری انداخت پایین و رفت .

مغازه دارمیگفت الان 29 ساله هر وقت از خونه میره بیرون کلید خونش رو میده به منو میگه :آقا مرتضی اگه پسرم اومد

کلیدرو بده بهش بره تو ..چایی هم رو سماور حاضره ..آخه خسته س باید استراحت کنه ..

شادی روح همه اونایی که از جان خودشون گذشتندو رفتندتا ما باشیم

کریم‌انصاری فرد به خبرنگار انگلیسی: ما هر جوابی بدهیم، شما هر طور دلت بخواهد می‌نویسی!

کریم‌انصاری فرد به خبرنگار انگلیسی: ما هر جوابی بدهیم، شما هر طور دلت بخواهد می‌نویسی!

انصاری‌فرد در جواب شیطنت خبرنگار انگلیسی: به اینکه هر روز یک سوال تکراری را از بازیکنان بپرسی احترام می‌گذارم چون وظیفه‌ات است!

ما یک تیم هستیم و من از علیرضا جهانبخش بابت اتفاقات دیروز دفاع می‌کنم.

من برای کشور ایرانم نه جای دیگر؛ این قول را به شما می‌دهم که همه کار کنیم تا مردم‌مان خوشحال شوند.

‍ روایت مادر کیان پیرفلک از شهادت پسرش با کدام ادعا سازگارتر است؟

 ‍ روایت مادر کیان پیرفلک از شهادت پسرش با کدام ادعا سازگارتر است؟

یکی از روایتهای پربازدید از حادثه مربوط به کیان پیرفلک، کودک شهید حادثه تروریستی ایذه، مربوط به سخنان مادر اوست که اظهاراتش دو محور اصلی دارد.

اول اینکه می‌گوید به همسرم گفتم ساعت ۶ تیراندازی شروع می‌شود! و اگر از کمربندی برویم بهتر است. و در جای دیگر می‌گوید وقتی در محل حادثه از مقابل نیروهای پلیس عبور کردیم، به ما گفتند برگردید و وقتی برگشتیم، ماشین به رگبار بسته شد.

درباره ادعای اول مادر کیان مشخص نیست او از کجا می‌دانسته ساعت ۱۸ تیراندازی شروع می‌شود! همین موضوع مباحث مختلفی درباره سایر اقدامات مادر کیان پدید آورده اما شاید یک احتمال هم این باشد که منبع او، پیجی در اینستاگرام به نام "قیام ایذه" بوده که هم از شروع اقدمات مسلحانه در این روز خبر داده بود و هم لحظاتی پس از ترور، با خوشحالی اعلام کرد راکبان دو موتورسوار اقدام به کشتن تعدادی بسیجی کردند اما پس از مشخص شدن واقعیت ماجرا و حضور یک کودک بین شهدا، به سرعت خط روایت تغییر کرد هرچند نهایتا به دلیل گاف‌های محرزی که داده بود، این پیج به طور کامل حذف شد.

درباره دیگر ادعای مادر کیان؛ او می‌گوید وقتی از مقابل ماموران عبور کردیم پس از مسافتی به ما گفتند برگردید، وقتی برگشتیم به سمت خودرو تیراندازی شد....

این سخن مادر کیان بیش از اینکه ادعای او یعنی کشته شدن پسرش به دست نیروهای انتظامی را اثبات کند، خلاف آن را نشان می‌دهد.

زیرا اگر ماموران به هر دلیلی و با هر شکلی قرار بود جلوی آنها را بگیرند همان ابتدا می‌توانستند این کار را انجام دهند و از سوی دیگر همانطور که خودش می‌گوید هنگام عبور آنها از مقابل نیروهای پلیس، آنها یک طرف خیابان ایستاده بودند در حالی بین افرادی که مورد هدف تروریستها قرار گرفتند، نیروهای پلیس هم هستند و همین بخش موید این است که وقتی خودروی پدر کیان از مقابل جماعت اغتشاشگر دور می‌زند و به سمت نیروهای پلیس بازمی‌گردد، آتش و تیراندازی تروریست‌ها هم شروع می‌شود و در این بین کیان پیرفلک نیز به شهادت می‌رسد.