به ظاهر اشخاص ننگرید بلکه درون (مغز و دل)

به ظاهر اشخاص ننگرید بلکه درون (مغز و دل)

 تن آدمی شریف است به جان آدمیت

نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

مردی به خانه‌اش می‌رفت، نزدیک خانه که رسید، جوان زشت و آبله‌ رویی رادید، با چشمان چپ، سر بی‌مو، دهان گشاد، لب‌های کلفت و پوستی تیره.

مرد رهگذر ایستاد و با نفرت به جوان زشت‌ رو خیره شد و بعد ناگهان فریاد زد: ای مردک! از اینجا برو و دیگر هم به این محله نیا، زیرا دیدن تو شرم است و آدم را ناراحت می‌کند!

جوان بدون اینکه ناراحت شود، نگاهی به قبای پاره مرد انداخت و ناگهان قبای نویی را که بر تن داشت، درآورد و به مرد گفت:

بگیر مال تو! من قبایم را به تو می‌بخشم!

مرد نگاهی به قبای خوش‌رنگ و نو انداخت و ناگهان از کاری که کرده بود، شرمنده شد.

کف دست راستش را روی سینه‌اش گذاشت و گفت: مرا ببخش! من رفتار بدی با تو کردم اما تو داری قبایت را به من می‌دهی!

جوان با همان لبخند گفت: ای دوست! بدان آدمی که ظاهری زشت ولی باطن (درون و قلب) پاکی داشته باشد، به مراتب بهتر از کسی است که ظاهری خوب اما قلبی ناپاک و سیاه دارد!

چهره مرد رهگذر از خجالت سرخ شد و دیگر نتوانست حرف بزند.

نکته: ما حق نداریم زشتی ظاهری خدادادی را به رخ فرد بکشیم و او را تحقیر کنیم چون زیبایی ظاهری که رنگ پوست اختیاری نیست اگر کسی تعلل کرده یا تنبلی کرده در نظافت خود به وظیفه دینی خود نپرداخته باشد و گاهی بو می دهد باید تذکر داد تا طرف نظافت شخصی را رعایت کند»

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.