#نقد_ها_و_چالش_ها #ابوهریره
دیدگاه صحابه و تابعین نسبت به احادیث ابو هریره
آیا می دانستید بر اساس روایات صحیح اهل تسنن، صحابه نسبت به احادیث ابو هریره شک و تردید داشتند؟
آیا میدانستید مردم عقیده داشتند که ابو هریره بر پیامبر اکرم دروغ می بست؟
در این رابطه به سه روایت در منابع اهل تسنن اشاره می کنیم:
1ابو رزین می گوید: «ابو هریره به سوی ما آمد درحالیکه بر پیشانی خود می زد و می گفت: همانا شما سخن می گویید که من بر رسول خدا نسبت دروغ می دهم تا شما هدایت گردید و من گمراه شوم.»
(صحیح مسلم، ص۱۰۰۸)
2«عایشه ابو هریره را فراخواند و به او گفت: ای ابو هریره! این احادیث چیست که تو از رسول اکرم روایت می کنی؟ مگر تو غیر از آن چیزی که ما شنیدیم و دیدیم، چیز دیگری هم شنیدی و دیدی؟ ابو هریره گفت: ای مادر! همانا آینه و سرمه و آرایش نمودن برای پیامبر اکرم تو را مشغول نمود، ولی به خدا قسم چیزی من را مشغول نکرد.» در روایت دیگر آمده است که عایشه بعد از شنیدن چنین توجیه ای از ابو هریره گفت: «شاید اینگونه باشد». (یعنی باز هم عایشه به او شک و تردید داشت)
(المستدرک علی الصحیحین، ج۳،ص۵۸۲، سیر أعلام النبلاء، ج۲،ص۶۰۴)
3ابو هریره گفت: « شما می گویید: همانا ابو هریره احادیث زیادی از رسول خدا روایت می کند، و می گویید: چرا مهاجرین و انصار (یعنی دیگر اصحاب پیامبر) همچون ابو هریره از رسول خدا حدیث روایت نمی کنند؟»
(صحیح البخاری، رقم۲۰۴۷)
با توجه به روایاتی که در بالا بدان اشاره نمودیم، آیا اهل تسنن می توانند براحتی به احادیث ابو هریره اعتماد کنند؟ افرادی که در قرن اول از اصحاب و تابعین بودند دیدگاهشان نسبت به احادیث ابو هریره با شک و تردید بوده و او را دروغگو می دانستند، با این وجود چرا اهل تسنن روایات ابو هریره را که حجم زیادی از احادیثشان را تشکیل می دهد، براحتی قبول می کنند؟
هنگامی که روایات ابو هریره را مورد بررسی قرار می دهیم متوجه می شویم که چرا صحابه و تابعین چنین دیدگاهی را نسبت به ابو هریره داشته و به او اعتراض می نمودند. در این رابطه به یک روایت مضحک و خنده دار از ابو هریره اشاره می کنیم.
ابو هریره از پیامبر نقل کرده که پیامبر اکرم فرموده است: «مردم بنی اسرائیل برهنه غسل می کردند. که برخی از آن ها همدیگر را نگاه می کردند. و حضرت موسی به تنهایی غسل می کرد. آنها می گفتند: بخدا سوگند که موسی را هیچ چیز از غسل کردن همراه با ما باز نمی دارد، به جز اینکه وی فتق دارد. یکبار که موسی رفت غسل نماید لباسش را بر روی سنگی قرار داد. سنگ لباس موسی را با خود برد و فرار کرد. موسی از آب بیرون آمد، بدنبال سنگ می دوید و می گفت: ای سنگ! لباس هایم را پس بده، ای سنگ! لباس هایم را پس بده. تا اینکه از کنار بنی اسرائیل گذشت. بنی اسرائیل موسی را تماشا کردند، گفتند: به خدا موسی هیچ عیبی در بدن ندارد. آنگاه موسی لباس هایش را از آن سنگ پس گرفت و شروع به زدن آن سنگ کرد. ابو هریره گفت: بخدا سوگند شش یا هفت اثر ضربه در آن سنگ دیده می شد».
(صحیح البخاری، ص۷۸)