#نعمت_انقلاب:
وقتی(پس از ملاقات با چارلی چاپلین) به سن موریتس(تفریحگاه زمستانی شاه در سوئیس) برگشتم و داستان ملاقات خودم با وی را برای محمد رضا تعریف کردم، محمد رضا با بی اعتنایی با آن برخورد کرد و گفت: چارلی چاپلین یک هنرپیشه ی کمونیست است و من علاقه ای به کمونیست ها در هر لباسی که باشند، ندارم! از این نحوه ی فکر و برخورد محمد رضا کمی آزرده خاطر شدم ، بویژه آنکه فهمیدم او و اردشیر زاهدی در موقعی که من نزد چارلی چاپلین بوده ام، با یک هنرپیشه ی لوند فرانسوی بنام بریژیت باردو، ملاقات داشته اند. متاسفانه اردشیرخان، کارهایی دور از شان یک انسان شریف انجام می داد و برای آنکه نظر محمد رضا را جلب کند، ستارگان سرشناس سینما و خوانندگان معروف زن را به ملاقات محمد رضا می آورد.
محمد رضا متاسفانه شوهر بی وفایی بود و بخصوص پس از تولد آخرین فرزندم (لیلا) به کلی با من ترک زناشویی کرد. از همان اوان ازدواج نیز، اتاق خوابش از من جدا بود ...اوایل، یکی دوبار نزد ملکه ی مادر(تاج الملوک) از محمد رضا گلایه و شکایت کردم و امیدوار بودم او بعنوان یک مادر به فرزندش تذکرات لازم را بدهد..اما ملکه ی مادر، با درشتی به من تشر زد و گفت: محمد رضا، شاه مملکت است و باید زندگی شاهانه داشته باشد. اگر یک شاه نتواند از زنان زیبا بهره بگیرد و کام دل بردارد، چه فرقی میان او و یک رعیت ساده است؟!بعد هم به من گفت بروم و خدا را شکر کنم که محمد رضا مانند پادشاهان قاجار حرمسرا درست نکرده...
(خاطرات فرح پهلوی )