#نعمت_انقلاب: پدرم از اینکه مردم ایران، مسلمان هستند، همیشه ناخشنود بود، اما قدرت مقابله با آنها را نداشت.....

https://s6.uupload.ir/files/%D9%BE%D8%AF%D8%B1%D9%85_%D8%A7%D8%B2_qsh9.jpg

#نعمت_انقلاب:

پدرم از اینکه مردم ایران، مسلمان هستند، همیشه ناخشنود بود، اما قدرت مقابله با آنها را نداشت. اگر ماجرای شوم شهریور 1320 پیش نمی آمد و ایران اشغال نمی شد و فرصت و مجال کافی می یافت، بساط اسلام را از این کشور جمع می کرد و حوزه های علمیه را نابود می ساخت.او با صلابت و قدرت به مسجد گوهرشاد در مشهد حمله ی نظامی کرد و حتی خودش با لباس نظامی و چکمه های معروفش به صحن ساختمان مقدس که محل دفن دختر یکی از پیامبران در قم است، رفت و روحانیون آنجا را با شلاق کتک زد... ملاها چند بار با برادر عزیزم به رویارویی پرداختند که خونین ترین آن، حوادث سال 1342 بود. سرانجام هم در سال 1357 او را از تخت سلطنت پائین آوردند و قدرت را در دست گرفتند. محمد رضا روحانیون را ارتجاع سیاه می نامید و معتقد بود که بهترین راه مقابله با ملاها، تضعیف آئین اسلام است و می گفت تا وقتی که مردم دست از تعصب دینی برندارند، ما ترقی و پیشرفت نخواهیم کرد. مایل بود بهائیت که یک دین ایرانی! بود در کشور رشد کند.

هویدا هم به این تمایل برادرم دامن می زد و می گفت: باب، یک نفر شیرازی بوده و چون این دین از ایران برخاسته است، باید در کشور رونق پیدا کند و ایرانیان، دین و آئین خودشان را داشته باشند. محمد رضا می گفت: دین یک امر خصوصی است و هر کس حق دارد آن دین و مذهبی را که می پسندد اختیار کند. او همیشه از اینکه در قانون اساسی ، اسلام دین رسمی معرفی شده بود، ناراضی بود و می گفت: این بر خلاف حقوق بشر است.

(خاطرات شاهپورغلامرضا پهلوی )

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.