#نعمت_انقلاب: تاراج اموال و سرمایه های ملی:

https://s6.uupload.ir/files/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AC_%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%A7%D9%84_unq.jpg

#نعمت_انقلاب:

تاراج اموال و سرمایه های ملی:  از ورود من زیاد نگذشته بود که یکی از پیشخدمت های مخصوص در حالی که یک سینی طلا را سردست گرفته بود و روی سینی ،تور پهن کرده بودند، وارد شد و سینی را در مقابل شاه نگه داشت. شاه، تور را کنار زد. برق یک انگشتر الماس که وسط سینی قرار داشت، چشمها را خیره کرد.

شاه،انگشتر را برداشت و آن را به نرمی در انگشت من کرد. این کار او به منزله ی اعلام رسمی نامزدی ما بود. شاه به من گفت: قدر این انگشتر را بدان. چون صرفنظر از اینکه میلیونها قیمت دارد،قدیمی و تاریخی هم هست،زیرا جزو غنایمی است که نادر بعد از فتح هند با خود به ایران آورد!. بعد از رد و بدل شدن حلقه،همه مبارک باد گفتند. ملکه ی مادر روی سر من سکه های طلا شاباش کرد...پیراهن عروسی در فرانسه دوخته شده بود و مروارید و جواهر دوزی شده بود و بیش از بیست کیلو وزن داشت.

ملکه بخاطر بیماری، نمی توانست وزن این لباس و دنباله ی ده متری اش را بدنبال خود بکشد ،این بود که دستور دادند با قیچی، دنباله ی 10 متری لباس را در همان جشن عروسی ببرند...

(خاطرات ثریا- همسر دوم شاه)

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.