کاش یکی به این بی سواد بگه
اول اینکه مراسم، روز قبل شهادت بود. اگر سواد نداره، حداقل اینو میدونه که شهادت از بعد غروب شروع میشه و مراسم قبل غروب تموم شد. (امسال بخاطر یک روز عقب افتادن عید فطر، تمامی روزهای ماه شوال در تقویم، یک روز عقب افتادن)
دوم اینکه مراسم مگه پایکوبی بود؟ غالباً نام و یاد صاحب الزمان (عج) و اتفاقاً غالباً با اشک و اه همراه بود
سوم اینکه کاش اون زمان که روز عاشورا عده ای ریخته بودن وسط تهران هلهله میکردن، لااقل یه اعتراض از این بشر میدیدیم، الان نمیگفتیم از سوزشِ شدید ماتحت داره توئیت میزنه
مروری بر زندگی و زمانه استاد حمید سبزواری
حمید سبزواری، زادهٔ ۱۳۰۴ در سبزوار، شاعری است از نسل دیروز. پدرش، «عبدالوهاب»، پیشهور سادهای بود که قریحهٔ شعری داشت. جدش، ملا محمدصادق ممتحنی، شاعری مردمی بود که «مجرم» تخلص میکرد.
وی در نوجوانی شاهد فرهنگستیزی، خشونت و سرکوب احساسات مذهبی مردم توسط رضا شاه پهلوی بود. چهاردهساله بود که سرودن شعر را آغاز کرد. حمید جوان در آن سالها به هر حزب و گروهی که فکر میکرد حامل حقیقت یا حامی محرومانند سری میزد، اما بهسرعت درمییافت که آن سرابها هیچگاه نمیتوانند عطش عدالتخواهی و شوق استقلالجویی او را سیراب کنند، و سرخورده کنار میکشید.
استاد حمید سبزواری بر اثر کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ متواری و مخفی شد. لیکن بعداً خود را به شهربانی سبزوار معرفی کرد و چهار سال در وضعیت بلاتکلیفی و تعلیق طی کرد تا سرانجام تبرئه شد.
مهمترین فعالیت سبزواری، شاعری است. شعر حمید، شناسنامهٔ زمانمند انقلاب است، زیرا کمتر حادثه یا رویدادی است که انعکاس آن در شعر او نباشد.
سبزواری ابتدا به شغل معلمی مشغول بود. بعد از حوادث مرداد ۱۳۳۲ از آموزش و پرورش اخراج و سپس کارمند بانک بازرگانی (بانک تجارت پس از انقلاب) در تهران شد و سپس به شاعری روی آورد.
سبزواری دارای مدال درجه یک هنر در رشته ادبیات است و اولین شاعری مییاشد که کتاب شعرش با عنوان(سرود درد) در سال 1375 کتاب سال شناخته شد.
زنده یاد استاد حمید سبزواری سراینده بسیاری از آثار فاخر و به یاد ماندنی انقلاب و دفاع مقدس از جمله: خمینی ای امام، بانگ خاوران، خجسته باد پیروزی و... بودند. نوای مشهور «همپای جلودار» نیز از سروده های ایشان است که با صدای استاد حسام الدین سراج و دکلمه مرحوم استاد فرج الله سلحشور جاودانه شد.
وقت است تا بار سفر بر باره بندیم
دل بر عبور از سد خار و خاره بندیم
از هر کران، بانک رحیل آید به گوشم
بانک جرس برخاست، وای من، خموشم
شادی روحش صلوات
نفوذ سه فلسطینی به پادگان رژیم صهیونیستی همزمان با خواب سنگین نظامیان
شبکه عبری «کان» خبر داده سه جوان فلسطینی صبح امروز (چهارشنبه) وارد یک پادگان ارتش رژیم صهیونیستی در نزدیکی «رامالله» شده و پس از دو ساعت از آن خارج شدند.
در تمام این مدت، نظامیان صهیونیستی در خواب سنگین بودند و کسی متوجه حضور آنها نشد. فرماندهان پادگان میگویند این سه فلسسطینی با هدف دستیابی به سلاح و مهمات وارد پادگان شده بودند.
نوزاد رها شده در سطل زباله عفونت داخلی دارد
به دلیل اینکه نوزاد رها شده در محله نازی آباد مدت زیادی در زبالههای شهری (سطل زباله) بوده است، دچار عفونتهای داخلی شده است.
بر اساس این خبر، کادر درمان بیمارستان امیرالمومنین با تلاش و دلسوزی در حال درمان نوزاد هستند اما با توجه به اینکه کودک به جهت طی مراحل و روند درمان قابل ترخیص نیست فعلاً تحویل او به بهزیستی به تعویق افتاده است.
فاجعه بسیار وحشتناک تری در انتظار آبادان بود/ عبدالباقی می خواست سینمامتروپل را افتتاح کند
مسئول حراست ساختمان ویران شده متروپل
برخلاف آنچه در رسانهها مطرح میشود، متروپل ۱۰ طبقه نبود بلکه ۱۲ طبقه بود. چرا که باید طبقه منفی یک و همکف و ... را هم به آن اضافه کرد.
اگر این ساختمان افتتاح رسمی شده بود و ۸۰۰ خودرو در ساختمان حضور داشتند و سینما و فروشگاهها کامل راه میافتادند و چنین فاجعهای مثلاً ساعت ۹ شب در خیابان شلوغ امیرکبیر آبادان رخ میداد، میتوانست نزدیک به ۴۰۰۰ نفر را به کام مرگ بکشد!