اَلسَُلامُ عَلَیکُم اَیُّهَا الحُجَجُ عَلَی أَهلِ الدُُنیَا اَلسًّلامُ عَلَیکُم أَیُّهَا القَوامُ فِی البَریَّةِ بِالقِسط

https://s6.uupload.ir/files/%D9%8E%D9%84%D8%B3%D9%8E%D9%8F%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%8F_48ii.jpg

اَلسَُلامُ عَلَیکُم اَیُّهَا الحُجَجُ عَلَی أَهلِ الدُُنیَا

اَلسًّلامُ عَلَیکُم أَیُّهَا القَوامُ فِی البَریَّةِ بِالقِسط

#آستان_قدس_حسنی

#شجره_ملعونه

#یک_دقیقه_مطالعه برگ 1 از شانزده راههای درمان رذایل اخلاقی

#یک_دقیقه_مطالعه

برگ 1 از شانزده

راههای درمان رذایل اخلاقی

پاسخ دهی به پرسشهای زیر انگیزۀ نوشتن کتابچۀ زیر بود:

1 ده آسیب زیان آوری را معرفی کنیم که بیماریهای اخلاقی ایجاد می کنند.

2  راههای قدم به قدمِ درمان (اصلاح) این بیماریهای اخلاقی (رذایل) چیست؟

3 بزرگان دین چه راهکارهایی برای درمان و ریشه کنیِ غده های اخلاقی مطرح کرده اند؟

درآمد

ضعفهای اخلاقی و آلودگیهای روحی، مانند بیماری در جسم است که اگر مداوا نشود، بیمار را نابود می سازد. سخت ترین بیماریها هم بالاخره درمانی دارد. مهم آن است که مبتلای درد و بیماری، ناامید نشود و برای بهبود بکوشد و راههای معالجه را بشناسد و به دستور طبیب حاذق گوش بسپارد و عمل کند.

آنچه در بحثهای اخلاقی به عنوان «رذایل» مطرح است، هر کدام غده ای است که باید با نیش ترِ «اصلاح» از پیکرۀ روح درآید و نسخۀ سالکان و مربیان روح و استادان اخلاق، مورد عمل قرار گیرد.

در کتب اخلاق و در روایات اخلاقی، برای صفات ناپسند و خصلت های نکوهیده، درمان هایی یاد کرده اند تا علاقه مندان به «خودسازی» و «تهذیب نفس»، طبق این نسخه ها به علاج خویش بپردازند.

شرط نخست آن است که بیمار، عزم جدی بر درمان داشته باشد؛ وگرنه «تا ریشه به جاست، درد، درمان نشود».

در این نوشته، برخی راههای درمانِ بعضی از امراض روحی و رذایل اخلاقی را براساس رهنمود روایات و منابع اخلاقی تقدیم می کنیم.

ادامه دارد...

#خیانت_قلم #وهابیت #زیارت

 #خیانت_قلم #وهابیت #زیارت

وهابیت و تحریف زیارت قبر پیامبر

«ابوعثمان صابونی شافعی» (م. ۵ق) یکی از عالمان شافعی مذهب اهل تسنن، کتابی به نام «عقیدة السلف» با موضوع بیان عقائد اهل تسنن تألیف کرده است.

صابونی در مقدمه کتاب خود می نویسد:

«فانی لما وردت آمد طبرستان و بلاد جیلان متوجها الی بیت الله الحرام و زیارة قبر نبیه صلی الله علیه و سلم...»

ترجمه: «آنگاه که وارد شهر آمل طبرستان و منطقه گیلان شدم در حالیکه برای دیدار بیت الله الحرام و زیارت قبر پیامبرش حرکت کردم...».

نکته مهمی که در متن بالا باید به آن توجه شود، این است که صابونی به قصد زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله حرکت کرد. پس روشن می شود که او اعتقاد به جواز سفر به قصد زیارت قبر پیامبر را داشت. اما وهابیت این عمل را بدعت و حرام می داند.

به همین دلیل محققان وهابی در مواجهه با این قسمت از متن، آن را تحریف کرده، و عبارت «و زیارة قبر نبیه» (بمعنای زیارت قبر پیامبر) را به عبارت «و زیارة مسجد نبیه» (بمعنای زیارت مسجد پیامبر) تغییر دادند.

نکته مهم این است عبارت «و زیارة مسجد نبیه» در هیچ یک از نسخه های خطی این کتاب، نیامده است. و از طرفی محققان وهابی نیز برای چاپ این کتاب از همان نسخه ها استفاده کرده اند. اما بنابر نظر شخصی خودشان تصمیم به تحریف این عبارت گرفته اند.

#شبهه #خمس #غنیمت #انفال_۴۱

#شبهه #خمس #غنیمت #انفال_۴۱

شبهه:

اهل تسنن اشکال می کنند چرا شیعیان خمس در کسب و کار و... را واجب می دانند، در حالیکه خداوند در «آیه ۴۱ سوره انفال» فقط خمس در غنیمت های جنگی را واجب نموده و هیچ اشاره ایی به خمس در کسب و کار و... نکرده است؟

«وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ...»

ترجمه: «بدانید هرگونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا، و برای پیامبر، و برای ذی‌ القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است».

به این شبهه چگونه باید پاسخ داد؟

پاسخ نقضی(قسمت اول):

اگر اهل تسنن بگویند چرا شیعه قائل به خمس در کسب و کار و... بوده، در حالیکه قرآن فقط به خمس در غنیمت های جنگی اشاره کرده است؛ در جواب می گوییم:

چرا شما اهل تسنن خمس در گنج های دفن شده را واجب می دانید، در حالیکه قرآن هیچ اشاره ای به چنین خمسی نکرده است؟

در منابع معتبر اهل تسنن از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که حضرت فرمودند:

«وَفِی الرِّکَازِ الخُمُسُ»

«اگر کسى گنج مدفون شده در زمین را پیدا کند، خمس آن را باید پرداخت نماید».

 (صحیح مسلم، ج۳، ص۱۹۶)

از طرفی حنفی ها اشیای معدنی همانند طلا، نقره، آهن و... را هم جزئی از «رکاز» دانسته و در نتیجه خمس آن را واجب می دانند. «إبن مازه» از بزرگان حنفی مذهب اهل تسنن در این رابطه می نویسد:

«رکاز گاهی اوقات از آن معدن اراده و قصد می شود و گاهی اوقات از آن گنج اراده می شود. با این تفاوت که حمل رکاز برای معدن بصورت حقیقی و برای گنج بصورت مجازی می باشد. و اما در معدن... خمس آن واجب شده است».

 (المحیط البرهانی، ج۳، ص۳۲۷)

بنابراین همانطور که اهل تسنن مصادیق دیگر خمس را از روایاتشان ثابت می کنند، ما شیعیان هم بر فرض اینکه از آیات قرآن موارد متعدد خمس ثابت نشود، بنابر روایات فراوان و معتبر، خمس در کسب و کار و... را ثابت می نماییم. بجهت اختصار به یک روایت در منابع شیعه اشاره می نماییم:

امام کاظم علیه السلام در رابطه با خمس فرمودند:

«در هر چیزى که مردم بدست آورند، کم باشد یا زیاد خمس هست».

 (الکافی، ج۲،ص۷۲۹)

کلام آخر: چطور اهل تسنن اگر مصادیق دیگر خمس را فقط از روایات ثابت کنند هیچ اشکالی نداشته و بر تمامی مکلفین اهل تسنن هم واجب می شود که خمس آن را بپردازند؛ ولی اگر شیعه با استفاده از روایات فراوان مصادیق دیگر خمس را ثابت نماید موجب اشکال می شود؟

اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ (مائده آیه ۸)

ترجمه:«عدالت ورزید که به تقوا نزدیکتر است»

(إن شاء الله فردا از آیه ۴۱ انفال موارد متعدد خمس را ثابت می نماییم.)

پاسخ حلی(قسمت دوم):

آنچه که در این آیه باید مورد بررسی قرار

گیرد، معنای کلمه «غنم» می باشد. که بر اساس کتاب های لغوی غنم به معنای «هر آنچه که بدست آید» می باشد. «فیومی» از بزرگان علم لغت در این رابطه می نویسد:

«غَنِمْتُ‏ الشَّی‏ءَ: یعنی آن چیز را بدست آوردم».

 (المصباح المنیر، ص۴۵۴)

و یا مثلا «آلوسی» از مفسرین بزرگ اهل تسنن درباره معنای کلمه «غنم» می نویسد:

«غنم به معنای سود است».

 (روح المعانی، ج۱۰، ص۱)

بنابراین سود بدست آمده از هر چیزی را «غنم» می گویند. چه در غنیمت های جنگی باشد یا در کسب و کار یا هر چیزی دیگر.

در نتیجه کلمه «غنمتم» در آیه «۴۱ انفال» شامل انواع سود های بدست آمده چه در کسب و کار و چه در غنیمت های جنگی و... می شود. و منحصر نمودن این کلمه به معنای غنیمت های جنگی نادرست می باشد.

اشکالی که اهل تسنن در این آیه مطرح می نمایند آنست که با توجه به سیاق آیات قبل و بعد آیه «۴۱ انفال» که مربوط به جنگ بوده، منظور از کلمه «غنمتم» در این آیه فقط غنیمت های جنگی می باشد.

اما در جواب می گوییم: اگر اهل تسنن معنای کلمه «غنمتم» را با توجه به سیاق تنها در غنایم جنگی منحصر نمایند، پس قاعدتاً باید حکم وجوب خمس غنیمت های جنگی را فقط مربوط به جنگ بدر بدانند. زیرا که این آیه و این حکم به خاطر جنگ بدر نازل شده است.

 (مستند نزول این آیه در جنگ بدر را در اسکن مشاهده فرمایید.)

بنابراین اگر سیاق بتواند قرینه باشد و معنای عام «غنمتم» را در غنیمت های جنگی منحصر نماید، قطعا شأن نزول این آیه در جنگ بدر هم می تواند قرینه باشد و حکم عام خمس غنیمت های جنگی را منحصر در جنگ بدر قرار دهد. در حالیکه بر اساس قاعده مسلم در نزد شیعه و اهل تسنن (العبرة بعموم اللفظ لا بخصوص السبب) اگر لفظی از جهت معنایی عام باشد، اما بمناسبت در یک موضوع یا واقعه ایی بکار برده شود، موجب نمی شود که آن لفظ عمومیت خود را از دست دهد.

مثلا شخصی که سرما خورده است نباید از غذای ترش استفاده کند. حال اگر دکتری به بیماری که سرما خورده بگوید برای درمان بیماری باید از خوردن غذا های ترش پرهیز نماید، آیا این دلیل می شود که فقط این شخص نباید از غذای های ترش استفاده کند؟ قطعا خیر؛ زیرا دکتر تنها بمناسبت رجوع این مریض دستور العمل عمومی بیماری سرماخوردگی را به او گفته و این حکم شامل همه سرما خورده ها می شود.

و یا مثال دیگری که می‌توان نسبت به این قاعده مطرح نمود آیه «۲۱ سوره مبارکه احزاب» می باشد. که خداوند متعال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را بعنوان اسوه نیکو معرفی کرده است. درحالیکه با توجه به سیاق آیات قبل و بعد این آیه که درباره جنگ است، آیا می توان گفت پیامبر تنها در امور جنگی اسوه نیکو است؟ قطعا خیر؛ بلکه پیامبر صلی الله علیه و آله اسوه نیکو در تمام امور می باشد. ولی خداوند متعال بمناسبت جنگ، این حکم عمومی را مطرح نموده است.

در نتیجه کلمه «غنمتم در آیه ۴۱ انفال» معنای عامی دارد که شامل هر گونه سود از کسب و کار و غنیمت های جنگی و... می شود. و از طرفی سیاق آیات و نزول آن در رابطه با جنگ بدر نمی تواند معنای عام آن را از بین ببرد.

 

مشکات هدایت

می نویسیم ماما و می خوانیم فرشته نجات؛

https://s6.uupload.ir/files/%D9%85%DB%8C_%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%DB%8C%D9%85_g7qx.jpg

می نویسیم ماما و می خوانیم فرشته نجات؛

از تلاش های بی وقفه برای نجات جان مادر و نوزاد تا چالش های پیش رو/ روایتی از سختی ها و شیرینی های حرفه مامایی

حرفه مامایی یکی از مشاغل حساسی است که همزمان با جان دو انسان(مادر و نوزاد) سر و کار دارد اما متاسفانه با چالش هایی جدی مواجه است.