#شبهه #خمس #غنیمت #انفال_۴۱

#شبهه #خمس #غنیمت #انفال_۴۱

شبهه:

اهل تسنن اشکال می کنند چرا شیعیان خمس در کسب و کار و... را واجب می دانند، در حالیکه خداوند در «آیه ۴۱ سوره انفال» فقط خمس در غنیمت های جنگی را واجب نموده و هیچ اشاره ایی به خمس در کسب و کار و... نکرده است؟

«وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ...»

ترجمه: «بدانید هرگونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا، و برای پیامبر، و برای ذی‌ القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است».

به این شبهه چگونه باید پاسخ داد؟

پاسخ نقضی(قسمت اول):

اگر اهل تسنن بگویند چرا شیعه قائل به خمس در کسب و کار و... بوده، در حالیکه قرآن فقط به خمس در غنیمت های جنگی اشاره کرده است؛ در جواب می گوییم:

چرا شما اهل تسنن خمس در گنج های دفن شده را واجب می دانید، در حالیکه قرآن هیچ اشاره ای به چنین خمسی نکرده است؟

در منابع معتبر اهل تسنن از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که حضرت فرمودند:

«وَفِی الرِّکَازِ الخُمُسُ»

«اگر کسى گنج مدفون شده در زمین را پیدا کند، خمس آن را باید پرداخت نماید».

 (صحیح مسلم، ج۳، ص۱۹۶)

از طرفی حنفی ها اشیای معدنی همانند طلا، نقره، آهن و... را هم جزئی از «رکاز» دانسته و در نتیجه خمس آن را واجب می دانند. «إبن مازه» از بزرگان حنفی مذهب اهل تسنن در این رابطه می نویسد:

«رکاز گاهی اوقات از آن معدن اراده و قصد می شود و گاهی اوقات از آن گنج اراده می شود. با این تفاوت که حمل رکاز برای معدن بصورت حقیقی و برای گنج بصورت مجازی می باشد. و اما در معدن... خمس آن واجب شده است».

 (المحیط البرهانی، ج۳، ص۳۲۷)

بنابراین همانطور که اهل تسنن مصادیق دیگر خمس را از روایاتشان ثابت می کنند، ما شیعیان هم بر فرض اینکه از آیات قرآن موارد متعدد خمس ثابت نشود، بنابر روایات فراوان و معتبر، خمس در کسب و کار و... را ثابت می نماییم. بجهت اختصار به یک روایت در منابع شیعه اشاره می نماییم:

امام کاظم علیه السلام در رابطه با خمس فرمودند:

«در هر چیزى که مردم بدست آورند، کم باشد یا زیاد خمس هست».

 (الکافی، ج۲،ص۷۲۹)

کلام آخر: چطور اهل تسنن اگر مصادیق دیگر خمس را فقط از روایات ثابت کنند هیچ اشکالی نداشته و بر تمامی مکلفین اهل تسنن هم واجب می شود که خمس آن را بپردازند؛ ولی اگر شیعه با استفاده از روایات فراوان مصادیق دیگر خمس را ثابت نماید موجب اشکال می شود؟

اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ (مائده آیه ۸)

ترجمه:«عدالت ورزید که به تقوا نزدیکتر است»

(إن شاء الله فردا از آیه ۴۱ انفال موارد متعدد خمس را ثابت می نماییم.)

پاسخ حلی(قسمت دوم):

آنچه که در این آیه باید مورد بررسی قرار

گیرد، معنای کلمه «غنم» می باشد. که بر اساس کتاب های لغوی غنم به معنای «هر آنچه که بدست آید» می باشد. «فیومی» از بزرگان علم لغت در این رابطه می نویسد:

«غَنِمْتُ‏ الشَّی‏ءَ: یعنی آن چیز را بدست آوردم».

 (المصباح المنیر، ص۴۵۴)

و یا مثلا «آلوسی» از مفسرین بزرگ اهل تسنن درباره معنای کلمه «غنم» می نویسد:

«غنم به معنای سود است».

 (روح المعانی، ج۱۰، ص۱)

بنابراین سود بدست آمده از هر چیزی را «غنم» می گویند. چه در غنیمت های جنگی باشد یا در کسب و کار یا هر چیزی دیگر.

در نتیجه کلمه «غنمتم» در آیه «۴۱ انفال» شامل انواع سود های بدست آمده چه در کسب و کار و چه در غنیمت های جنگی و... می شود. و منحصر نمودن این کلمه به معنای غنیمت های جنگی نادرست می باشد.

اشکالی که اهل تسنن در این آیه مطرح می نمایند آنست که با توجه به سیاق آیات قبل و بعد آیه «۴۱ انفال» که مربوط به جنگ بوده، منظور از کلمه «غنمتم» در این آیه فقط غنیمت های جنگی می باشد.

اما در جواب می گوییم: اگر اهل تسنن معنای کلمه «غنمتم» را با توجه به سیاق تنها در غنایم جنگی منحصر نمایند، پس قاعدتاً باید حکم وجوب خمس غنیمت های جنگی را فقط مربوط به جنگ بدر بدانند. زیرا که این آیه و این حکم به خاطر جنگ بدر نازل شده است.

 (مستند نزول این آیه در جنگ بدر را در اسکن مشاهده فرمایید.)

بنابراین اگر سیاق بتواند قرینه باشد و معنای عام «غنمتم» را در غنیمت های جنگی منحصر نماید، قطعا شأن نزول این آیه در جنگ بدر هم می تواند قرینه باشد و حکم عام خمس غنیمت های جنگی را منحصر در جنگ بدر قرار دهد. در حالیکه بر اساس قاعده مسلم در نزد شیعه و اهل تسنن (العبرة بعموم اللفظ لا بخصوص السبب) اگر لفظی از جهت معنایی عام باشد، اما بمناسبت در یک موضوع یا واقعه ایی بکار برده شود، موجب نمی شود که آن لفظ عمومیت خود را از دست دهد.

مثلا شخصی که سرما خورده است نباید از غذای ترش استفاده کند. حال اگر دکتری به بیماری که سرما خورده بگوید برای درمان بیماری باید از خوردن غذا های ترش پرهیز نماید، آیا این دلیل می شود که فقط این شخص نباید از غذای های ترش استفاده کند؟ قطعا خیر؛ زیرا دکتر تنها بمناسبت رجوع این مریض دستور العمل عمومی بیماری سرماخوردگی را به او گفته و این حکم شامل همه سرما خورده ها می شود.

و یا مثال دیگری که می‌توان نسبت به این قاعده مطرح نمود آیه «۲۱ سوره مبارکه احزاب» می باشد. که خداوند متعال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را بعنوان اسوه نیکو معرفی کرده است. درحالیکه با توجه به سیاق آیات قبل و بعد این آیه که درباره جنگ است، آیا می توان گفت پیامبر تنها در امور جنگی اسوه نیکو است؟ قطعا خیر؛ بلکه پیامبر صلی الله علیه و آله اسوه نیکو در تمام امور می باشد. ولی خداوند متعال بمناسبت جنگ، این حکم عمومی را مطرح نموده است.

در نتیجه کلمه «غنمتم در آیه ۴۱ انفال» معنای عامی دارد که شامل هر گونه سود از کسب و کار و غنیمت های جنگی و... می شود. و از طرفی سیاق آیات و نزول آن در رابطه با جنگ بدر نمی تواند معنای عام آن را از بین ببرد.

 

مشکات هدایت

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.