دم آنهایی که تا آخرش می دون گرم
«والیبال ایران و لهستان را دیدید؟» این را مردی که جلوی تاکسی نشسته بود، پرسید. مردی که عقب تاکسی نشسته بود، گفت: «وای وای... عجب بازی ای بود، حیف که باختیم.» مردی که جلوی تاکسی نشسته بود، گفت: «الحق بچه ها کولاک کردن، دمشون گرم.»
زنی که عقب تاکسی نشسته بود گفت: «وقتی باختیم چه فایده؟» مرد گفت: «باختیم ولی بچه ها عالی بودن، دمشون گرم» زن گفت: «کاش برده بودیم.»
راننده گفت: «من بازی ها را می بینم، تو مسابقه های دو وقتی نفر اول و دوم و سوم از خط رد شدن بقیه وانمیسن... بازم می دون، می دون تا از خط رد شن... تا تهش می دون.» زنی که عقب تاکسی نشسته بود، گفت: «اگه وایسن که دیگه هیچی.»
راننده گفت: «بله، مهم اینه که تا تهش بدون.» بعد گفت: «هم دم اونایی که اول و دوم و سوم میشن گرم، هم دم اونایی که تا آخرش می دون گرم.»