آرایش کودکان بیمار در ایستگاه آخر زندگی
شش روز هفته در یک آرایشگاه در برلین کار میکند. ولی یکشنبهها کیف آرایشگری را برمیدارد و به دو مرکزی میرود که به عنوان ایستگاه آخر بیماران شناخته میشود و موهای آنها را رایگان کوتاه میکند. به او می گویند دکتر تونی! داوطلبانه با کودکان دارای بیماریهای لاعلاج ارتباط دوستانه برقرار میکند، از ظاهر آنها تعریف میکند و میکوشد زندگی برای این کودکان رنگ و بوی بهتری پیدا کند. (دویچه وله فارسی)
تفاوت قهرمانان اینچنینی با ما آدم های عادی در این است ما می خواهیم کارهای بزرگ و طوفانی انجام دهیم و هیچگاه هم انجام نمی دهیم ولی اینان در جستجوی کارهای کوچکِ عملی اند، ولی انجام می دهند. تفاوت دوم اینکه ما در زندان «خود محدود» گرفتاریم اما آن ها به «خود تعمیم یافته» رسیده اند.
توسعه یافتگی محصول کِش آمدن وجود است. یا به تعبیر دیگر توسعه حاصل تبدیل «خود محدود» به «خودِ تعمیم یافته» است. در اولی، من به خودم و خانواده ام توجه می کنم ولی در خود تعمیم یافته، همسایه و همشهری را جزوی از خود میدانم. خود تعمیم یافته را تمرین و تجربه کنیم. /مجتبی لشکربلوکی