#با_شهیدان_تا_شهادت
#شهید_شیخ_عبدالحسین_سبحانی رهبر جبهه دفاع اسلامی مدتی پس از دستگیری در #دزفول به زندان اهواز منتقل شد و در نتیجه شکنجه و سوء رفتار عوامل رژیم شاه در سال ۱۳۵۱ در سن ۲۹ سالگی و در زندان اهواز به شهادت رسید.
مبارزین بزرگ #دزفول خط مبارزاتی خود را از این شهید بزرگوار دریافت می کردند، این شهید والامقام پیرو #امامخمینی(رحمهالله) بود و شخصیت وجودی ایشان از شخصیت #امامخمینی(رحمهالله) شکل گرفته بود و توانست فرهنگ مبارزه را در بسیاری از جوانان #دزفول منتقل کند.
شهادت این روحانی مبارز که با هدف برپایی حکومت اسلامی بر مبنای مرجعیت دینی و سیاسی #امامخمینی(رحمهالله) حرکت خود را آغاز کرده بود، بازتاب گسترده ای در بین مبارزان داشت
شهادت #شهید_سبحانی سرفصلی برای مبارزات مردم #دزفول در مقابل رژیم ستمشاهی و طاغوت بود.
باباها همهشان عاشقند
باید خیلی عاشق باشی که از خواب و تفریحت بزنی و سختیِ کار بیوقفه را به جان بخری تا خانوادهات در آرامش و رفاه باشند. که حاصل یک ماه تلاش شبانه روزیات را یک شبه با شور و اشتیاق، برای شادی خانوادهات خرج کنی و حتی یک لحظه هم احساس پشیمانی نکنی، که کِیف کنی از این که تمام حاصل چندماه کار و تلاشت را گوشواره کردهای برای دخترت، دوچرخه کردهای برای پسرت و یا انگشتری برای قدردانی از همسرت.
باید عاشق باشی که هر سال عید برای همهی خانواده کفش و لباس بگیری و به خودت که رسید بگویی "من لباس نمیخوام، همینها که دارم کافیست." که اصرار کنند و انکار کنی. بعد هم با لبخند رضایتی به لب، ذوق بچههات را در لباسهای نو تماشا کنی و برای شادیهای بعدیشان برنامه بچینی.
باید خیلی عاشق باشی که چندماه با تمام توانت و بیشتر از همیشه تلاش کنی، با سختی و ناملایمتیهای زمانه بجنگی تا در نهایت، یکبار دست خانواده را بگیری و یک وری ببریشان و یک خاطرهی خوب به آلبوم خاطرههاشان اضافه کنی. بابا که باشی خودت را در قبال حالِ خانواده مسئول میدانی، که دلخوشی به لبخندهاشان، به اینکه امنیتی در نهایت نا امنی و تکیهگاهترینی برای کسانی که روی آغوش پدرانهات حساب کردهاند. باید بابا باشی و عاشق؛ که تمام دغدغه و اولویتت خوشبختی و شادی خانوادهات باشد. که تمام حواس مردانهات جمعِ دلخوشی بچهها و آرامش مامان بچهها باشد.
باباها از خودگذشتهترین و عاشقترین موجودات دوستداشتنی و سبیلدار جهانند.♥️
#پروفسور_حسابی
زنده بودن حرکتی است افقی از گهواره تا گور ......
ما زندگی کردن حرکتی است عمودی از فرش تا عرش.....
زندگی یک تداوم بی نهایت اکنون هاست.
ماموریت ما در زندگی
بی مشکل زیستن نیست
با انگیزه زیستن است
سلطان دلها باش, اما دل نشکن.
بگذار همه عاشقت باشن
اما تو عاشق یک نفر باش.....
طلا باش اما خاکی...
سلام
راستش مدتیه دنبال یه قصهام! هر چه لابهلای رمانها! هر چه بین کتابها و کتابخانهها چرخیدم، نبود!
گویا هنوز کسی قصه ما را ننوشته...
راستش دنبال یه آدمی میگردم که پایه داستاننویسی باشه... نظرت چیه خودمون بنویسمش؟
یکی بود یکی نبود... سرد بود، هرجومرج بود، میزدن اونم با گلوله جنگی... هر چی ایستادیم بیشتر زدند، ایستادیم تهدید کردند، ایستادیم ترور کردند، ایستادیم جنگ راه انداختند، ایستادیم تحریم کردند، اما هنوز ایستادیم، همه میدونیم کسانی که مثل من اهل نمایش دادن نیستند هم ایستادن، هشتاد میلیون نفر ایستادن... من میگم هشتاد میلیون قصه داریم که هنوز کسی داستانش را ننوشته... بیا برای چهل و سومین سال قصه خودمون را اینطور بنویسیم:
به نام خداوند بخشنده مهربان... فکر میکردن نمیایم! اما اومدیم
گرانمایه دوست من... این قصه را اون ها تعریف نمیکنند، من و تو باید روایتش کنیم. جمعه که میای، به این فکر کن که امسال قصهمون را چه طور بنویسیم.
مرصاد