بعضیها چهرهشان خیلی معمولی است امّا
آنچه در قسمت چپ سینهشان میتپد دل نیست،
اقیانوس محبّت است
بعضیها تُنِ صدایشان خیلی معمولیست، امّا
سخن که میگویند،
در جادوی کلامشان غرق می شوی
بعضیها قد و قامتشان معمولیست امّا
حضورشان تپش قلب میآورد
بعضیها خیلی معمولی هستند امّا
همین معمولی بودنشان است که در کنارشان به آرامش میرسی
فقط آرامش مهم است.
ثروت، شهرت، زیبایی و جمال همه عادی می شوند.
فقط قلب آدمهاست که اهمیت دارد
کمرش خمیده میشود
تا کمر فرزندانش راست باشد
چه مرد فداکاریست پدر...
می خواهم برگردم به روزهای کودکی
آن زمان ها که؛
"پدر" تنها قهرمان بود!
عشــق، تنـــها در "آغوش مادر" خلاصه میشد!
بالاترین نــقطه ى زمین، "شــانه های پـدر" بــود!
بدتـرین دشمنانم، "خواهر و برادر" های خودم بودند!
تنــها "دردم"، زانو های زخمـی ام بودند!
تنـها چیزی که "میشکست"، اسباب بـازیهایم بـود!
ومعنای "خداحافـظ"، تا فردا بود!!!
شجاع ترین آدمها کیا هستند ؟
معلم به بچه ها گفت :
" تو یه کاغذ بنویسید به نظرتون شجاع ترین آدما کیان ؟
بهترین متن جایزه داره
یکی نوشته بود:
غواص که بدون محافظ تواقیانوس با کوسه ها شنامیکننه
یه نفر نوشته بود :
اونا که شب میتونن تو قبرستون بخوابن
یکی دیگه نوشته بود :
اونایی که تنها چادرمیزنن تو جنگل از حیوونا نمیترسن و...
هر کی یه چیزی نوشته بود اما
این نوشته دست ودلشو لرزوند ، تو کاغذ نوشته شده بود :
" شجاع ترین آدما اونان کـه خجالت نمیکشن و دست پدرمادرشونو میبوسن،نه سنگ قبرشونو...!!! "
قطره اشکی بر پهنای صورت معلم دوید به همراه زمزمه ای
افسوس منهم شجاع نبودم.
#نرگس_صرافیان_طوفان
کِیف میکنی دنیا؟
که بعد از اینهمه ناملایمتی و رنج و اتفاق،
هنوز میخندیم؟
تو سخت میگیری و ما
آستانهی طاقتمان را بالا میبریم،
تو محدود میکنی و ما رهاتر میشویم،
تو مسدود میکنی و ما راههای تازه پیدا میکنیم
ما در تاریکی میمانیم،
ولی نور را از یاد نمیبریم،
ولی با سیاهی اُخت نمیشویم
تو به خودت قول بده ما را از پا در بیاوری،
ما هم از رو نمیرویم
و قول میدهیم قویتر باشیم
ما را شبیه به درخت آفریدهاند،
که شاخههامان را میبُری و قد میکشیم،
و هزار نهال از بریدههامان جوانه میزند...
سال جدیدی دارد از راه میرسد و من دلم میخواهد با طلوع اولین روز بهار، شاهد طلوع آفتاب تحول و سرزندگی و نشاط، در خودم باشم.
میدانم احتمالا پیشامدهای زیادی در پیش است که از کنترل من خارج خواهد بود. میدانم برای خیلی چیزها و خیلی اتفاقات، کاری از من ساخته نخواهد بود. میدانم من هرچقدر هم که تلاش کنم، توانایی راضی کردن همه را نخواهمداشت و هرچقدر هم که بکوشم، از میان تمام آرزوهام، همیشه تعدادی، برای من ناممکن و دست نیافتنی خواهدماند. پس تصمیم دارم که تسلیمتر و پذیراتر از همیشه به استقبال سال جدید بروم و از همان آغاز، به سختیهای پیشرو فکر کنم و نشدنیها و ناممکنها را در نظر بگیرم. تصمیم گرفتهام دلخوشیها و رنجها را به موازاتِ هم بپذیرم و با احساساتی خنثیتر وارد میدان ناشناختهی رابطهها شوم و پیشداوری و توقعی از هیچکس نداشتهباشم.
تصمیم گرفتهام که ببخشم، خودم را و آدمها را. میدانم که هیچکس بابت اتفاقات و حرفهایی که من - درست یا اشتباه - در ذهن دارم از من عذری نخواهد خواست اما فراموشی و بخشش، مرا زلالتر و خوشحالتر خواهد کرد.
تصمیم گرفتهام آرام باشم و مسیر هدفهام را آرامتر از همیشه طی کنم.
تصمیم گرفتهام به خودم سخت نگیرم برای هیچ چیز و به خودم اندوه تحمیل نکنم برای هیچکس. تصمیم گرفتهام بیشتر مراقب خودم باشم و بیشتر به خودم فکر کنم و بیشتر لبخند بزنم.
تصمیم گرفتهام انسان سازندهتری برای جهان باشم و به قدر دامنهی تاثیر خودم، امید و لبخند و آرامش را در جهان تکثیر کنم.