اینجا، قد آرزوها بلند است...
نمیشود از سیستان و بلوچستان برگردی و روح و دلت آنجا نماند. فارغ از نبود امکانات بهداشتی، آب، گاز، بعد مسافت و ناهمواری راهها، بچهها در این روستاها از کوچکترین امکانات برای رشد شخصی، تفریح و بسیاری سرگرمیهای ساده و ابتدایی محروماند.
زاهدانیها میگویند برخی مسئولان، به استان که سفر میکنند تنها به سخنرانی و برگزاری جلسه در چند اداره و مکان دولتی و دانشگاهی بسنده کرده و معمولا به شهرستانها که هرکدام با دیگری فاصله زیاد و تفاوتهای بسیاری دارند و بعضا حتی از جاده و مسیرهای مناسبی نیز برای تردد و وصل شدن به یکدیگر برخوردار نیستند، سری نمیزنند.
مدیر یک مدرسه پسرانه در سیستان و بلوچستان می گوید: اینجا ۱۵۰ دانش آموز فاقد شناسنامه داریم و شماری از دانشآموزانم کارگر هستند.
اکثرا تا پایه ششم میخوانند. البته طالب درس کم نداریم. ۲۰ سال است اینجا هستم و تعدادی از دانشآموزانم به دانشگاه رفتهاند. دانشآموزان مستعد کم نداریم، اما بعضا بدسرپرستند یا خانواده توان مالی ندارد و بیسوادند
سرپرست آموزش و پرورش شهرستان میرجاوه هم درباره فاقدین شناسنامه و وضعیت بازماندگان از تحصیل میگوید: در این مدرسه که هستیم از ۸۵ دانشآموز، ۴۰ نفر اتباع و فاقدین شناسنامه هستند و در شهرستان حداقل ۳۰ درصد اینگونهاند.
اینجا معمولا ریزش دانشآموزان مخصوصا در دخترها از ابتدایی به متوسطه بسیار محسوس است. یک علت این است که در همه روستاها، مدرسه متوسطه اول و دوم نداریم.
طرح سرویسِ روستامرکزی را داریم، اما باز پدرها استقبال نمیکنند که هر روز دخترشان این مسیر را برود و برگردد و لب جاده بایستد تا سرویس برسد. برخی نقاط هم سرویسدهی مقدور نیست.