#احسن_القصص :گریختن حضرت عیسی علیه السلام از احمق

#احسن_القصص

گریختن حضرت عیسی علیه السلام از احمق

روزی مردی،حضرت عیسی علیه السلام را دید که باعجله و شتابان به جانب کوهی می گریزد.

 با تعجب به دنبال او دوید و گفت:برای چه فرار میکنی؟ از بهر رضای خدا لحظه ای به ایست و بگو!

حضرت عیسی فرمود: از احمق می گریزم، برو و مانع من نشو.

مرد پرسید: مگر تو نیستی که کر و کور را شفا دادی و نفس مسیحایی ات مرده را زنده کرد؟

و در مشتی گِل دمیدی و آن گِل ها را تبدیل به پرنده کردی؟

پس تو هرچه خواهی می کنی که ای روح پاک!

حضرت مسیح گفت: به ذات پاک خداوند و به صفات پاکش سوگند می خورم:

که اسم اعظم خداوند را که اگر بر کوه بخوانم بی تاب می گردد...

اما نه یک بار که هزار بار از روی مهر و محبت بر دل احمق خواندم،ولی سودی نداشت!

مرد پرسید: حکمت چیست؟ چرا دعایت آن جا اثر کرد ولی این جا درمانی نکرد؟

 گفت: رنج احمقی، قهر خداست ولی رنج کوری، ابتلاست...

ابتلا و بیماری رنجی است که باعث رحم دیگران می شود

اما احمقی رنجی است که باعث زخم و قهر دیگران می گردد و مانند داغِ خداوند است که بر جان هرکس بخورد، همچون قفلی که مهر و موم شده باشد هیچ دستی نمی تواند برای آن چاره ای بیابد!

امام علی علیه السلام:

از احمق بر حذر باش ؛ زیرا آدم احمق، خودش را اگر چه بدکار باشد نیکوکار مى داند

 و ناتوانیش را زیرکى و شرّ و بدیش را خیر و خوبى مى شمارد.

همچنین فرمود:

آدم احمق،با تحقیر و خوارى هم درست نشود.

حکایت ها و پندهانهج السعادة ،۳/۲۲۵

#پیشاپیش‌میلادحضرت‌مسیح‌ع‌مبارک

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.